یادداشت ᥲv𝗂ᥢᥲ;
11 ساعت پیش
این کتابِ گرانسنگ، چکادِ حکمتی است که از فرازِ ابرهای زمان بر تارکِ ادب میدرخشد؛ گوهرِ نابی که در صدفِ واژگانش، درّهای تابناکِ حقیقت نهفته است. هر برگش، لوحی زرین است که با مرکبِ اندیشه، اسرارِ ازل و ابد را بر صحیفهٔ جان نقش میزند. در هر سطرش، فلسفه چونان نهری زلال جاریست و ادب، چون سروی آزاده سر به افلاک کشیده است. تشبیهاتِ شاعرانهاش، چون پروانههایی نورانی بر گلزارِ معنا میرقصند و هر واژهاش، گوهری است تراشخورده در کارگاهِ ذوق و حکمت. چه آینهای از هنر! چه گنجینهای از معرفت! این اثر، نه کتاب که کاخی است از کلمات که گنبدش به سپهرِ معنا میرسد و پایههایش در ژرفایِ جان آدمی استوار گشته است. درود بر آن استادِ بیبدیل که با تاروپودِ سخن، قالیِ زرینِ حکمت را بافته است! روانش شاد و یادش جاویدان باد، این خورشیدِ جهانِ ادب که هر پرتواش بر تارکِ زمان میتابد. اثری که در خواندنش، دل به اقیانوس میسپاری و جان به ملکوت!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.