یادداشت آقای مِیمْ اَلِفْ هِ

        محمد اسفندیاری محققی بی‌بدیل است. گواه این ادعای من تمام آثار اوست. بی‌بدیل بودن اون به معنای نفی دیگر محققان نیست. چیزهایی که او را از سایر محققان تمایز می‌دهد فراوان است. از جمله قلم او. اسفندیاری به خوبی به ظرفیت‌های زبان فارسی آگاهی و تسلط دارد. برای همین وقتی کتابی از ایشان می‌خوانید با یک متن خشک تحقیقی_دانشگاهی مواجهه نیستید. بالعکس مخاطب یک متن معیار، لطیف و دلنشین هستید. بر واژه معیار اصرار دارم. فرق دیگر اینکه اسفندیاری در دنیای تحقیق به دنبال موضوعاتی است که به آن یا پرداخته نشده است یا کمتر پرداخته‌اند. به تعبیر دیگر دوباره نویس نیست. از تقلید و تکرار فراری است و تلاش می‌کند حرفی نو در اندازد. افزون بر این‌ها اسفندیاری در خلال تحقیق تفکر هم می‌کند. اینگونه نیست که نظر و آرا دیگران را جمع کند و به جمع‌بندی ختم. نه، او خیلی جاها نظرات خودش را با دلیل و استدلال بیان می‌کند و شهامت در صراحت دارد. دقت در تحقیق هم از خاصیت‌های اوست. مقهور نام آدم‌ها نمی‌شود و با ذره‌بین موشکافی از موضوع تحقیقی خودش می‌کند.
با این اوصاف که باز هم بسیار است خواندن آثار این محقق برجسته خواندنی است. خصوصا برای کسانی که علاقه‌مند به مطالعات درون دینی هستند. از جمله عرصه‌هایی که اسفندیاری برای آن پروژه تحقیق داشته است عاشورا است. بهتر است بگویم او یک عاشوراپژوه است. سه اثر خیلی مهم حاصل تمام پژوهش‌های او در این زمینه است که آخرینش حقیقت عاشورا است. کتابی که به اذعان او پایان کارش در عاشوراپژوهی است. 
این کتاب ستودنی است. اسفندیاری تلاش کرده با معیار تاریخ عاشورا را آنگونه که هست به نمایش بگذارد. البت که نقدهایی هست اما تلاش این محقق قابل تقدیر است. کتاب همانگونه که عنوان فرعی‌اش عیان است به دو فصل مجزا تقسیم شده. یک فصل به خود موضوع تاریخ عاشورا پرداخته است و‌ پاسخ بسیاری از سوالات است و بخش دیگر مربوط به تحریفات عاشورا است که در تمام این سال‌ها به وجود آمده. 
نویسنده در تمام کتاب تلاش کرده نگاهی منصف و مستدل داشته باشد و همین نقطه قوت آن است. 
به تمام کسانی که علاقه‌مند به موضوع عاشورا هستند خواندن این کتاب را واجب می‌دانم.
      
40

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.