یادداشت Zahra

Zahra

Zahra

4 روز پیش

        •درباره‌ی کتاب:
این کتاب را چند سال پیش از دوستی هدیه گرفتم و به دلایلی فرصت نشد که سراغش بروم و بعد از آن‌هم به خاطر معروفیت بسیار کتاب و اینکه در اکثر موارد از کتاب‌ها و فیلم‌های محبوب و شناخته شده خوشم نمی‌آید و سلیقه‌ی اکثریت را نمی‌پسندم، مطالعه‌ی این کتاب تا همین اواخر به تأخیر افتاد. زمانی که در نهایت خودم را مجبور به مطالعه‌اش کردم، به این جمله روی جلد کتاب از مجله‌ی آلمانی اشپیگل برخوردم: «کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.» و حقیقتش ذره‌ای تأثیر مثبت بر من نگذاشت و تمام سعی‌ام را کردم که نگذارم روی نظرم درباره‌ی کتاب تأثیر منفی بگذارد. چون به هرحال انسان‌ها و سلیقه‌هایشان متفاوت‌اند و سلیقه‌ی مخاطب معیاری نیست که به تمامی ارزش یک اثر را تعیین نماید. و اکنون پس از پایان کتاب فکر می‌کنم نیازی به ذکر این جمله آن‌هم روی جلد نبود. چون داستان و روایت کتاب آنقدر قوی و زیبا هست که برای جذب مخاطب به تنهایی کافی‌ بوده و نیازی به این جملات نداشته باشد.
اوایل کتاب شاید درک شخصیت اُوِه برایتان مشکل باشد، اما رفته رفته و به مرور با پرداختن به شخصیتش، گذشته اش و زندگی‌ای که از سر گذرانده، درکش امکان پذیر می‌شود و با پیرمردی مهربان و دوست‌داشتنی که پشت این چهره‌ی سفت و سخت پنهان شده آشنا می‌شوید و چنان در دلتان جای می‌گیرد که باور نمی‌کنید آن احساسات و سردرگمی‌های ابتدای کتاب را تجربه کرده باشید.
این که روایت کتاب از نظر زمانی پشت‌سرهم نبوده و در زمان جا‌به‌جا می‌شد را دوست داشتم. به مخاطب فرصت و زمانی برای نفس کشیدن و کنار آمدن با غم برخی قسمت‌ها را می‌داد و در فاصله‌های زمانیِ مناسب بین گذشته و حال سفر می‌کرد و از انسجام خوبی برخوردار بود.
داستان به شدت زیبایی داشت. حس می‌کنم در بیان و توصیف احساسات و تجربه‌ام از این کتاب ناتوانم. اینطور بگویم که نمی‌خواهم در حق کتاب‌هایی که پیش از این خوانده‌ام کم لطفی شود اما در این لحظه به گمانم این زیباترین کتابی است که تا به حال خوانده‌ام.
زیبایی آن در پنجاه صفحه‌ی آخر کتاب به اوج خود می‌رسد، مخاطب و احساساتش به زیبایی هر چه تمام با داستان همراه می‌شوند و قبل از آن که فرصتی برای تفکر بیابید، اشکهایتان سرازیر می‌شوند.
اگر می‌خواهید به سراغ این کتاب بروید، از شما خواهش می‌کنم بدون ذره‌ای آگاهی از داستان یا اتفاقات کتاب سراغش بروید تا غافلگیری‌ها و پرده برداری‌ها از رازها و لایه‌های کتاب را با تمام وجود حس کنید.

•درباره‌ی فیلم:
از این کتاب، دو فیلم اقتباس شده و من نسخه‌ی اولیه، محصول سوئد و سال ۲۰۱۵ را دیدم؛ از نظر من فیلم ضعیف بود. چه به عنوان یک اثر مستقل و برای مخاطبی که پیش‌زمینه‌ای از داستان و کتاب ندارد، چه به عنوان اثری اقتباس شده و برای مخاطبی که پس از کتاب به سراغ فیلم می‌رود. به نظرم انتخاب بازیگرها می‌توانست بهتر باشد. نقاط اوج داستان و لحظاتی که با دیالوگ‌هایی، حقیقت نمایان می‌شود یا شخصیت‌ها به هم مرتبط می‌شوند، به سادگی و گذرا و با کمترین قدرت و تاثیرگذاری پردازش شده بود. البته که زمان فیلم هم فرصت پرداختن به تمام اتفاقاتِ داستان و شخصیت پردازی قوی را نمی‌داد و به همین خاطر برخی اتفاقات که در فاصله‌های زمانی چند ساله صورت میگرفتند، همزمان می‌شدند. از این نظر مشکلی با فیلم نداشتم. بیشترین مشکلم با بازیگرها بود. تنها نکته‌ی مثبت و قوی فیلم برای من، بازی rolf lassgård در نقش اُوِه بود که قوی‌تر از همه و با بیشترین شباهت به شخصیت کتاب حضور یافته بود.
بشخصه کتاب را خیلی بیشتر از فیلم دوست داشتم.
      
442

35

(0/1000)

نظرات

Satoru

Satoru

3 روز پیش

بازیگر اوه واقعا مناسبش بود
1

1

Zahra

Zahra

3 روز پیش

موافقم🤌 

0