یادداشت زهراموصلی
1404/4/17
غدیر: روزی گرم بود .از روز های تابستان که خورشید وسط آسمان بود و زمین پاها را می سوزاند.همه ایستادند و فهمیدند که پیامبر برای امر مهمی آنان را فراخواند.زیرا انجا چهارراه بود.چون راه آنان از یک دیگر جدا میشد.اهل شام از راهی می رفتند ،اهل یمن و عراق از سویی دیگر که جمعیتشان به صد و بیست هزار نفر میرسید.جحفه بیابانی بزرگ و وسیع است که در آن بیابان پیامبر به برکه آبی رسید که در زمستان در آن آب جمع میشد.پیامبر صل الله :ایها الناس اوشک ان ادعی فاجیب (ای مردم نزدیک است فرا خوانده شوم و من آن را پاسخ گویم.)یعنی زمان مرگ من نزدیک است و این سخنان مهم است.ووصیتی بزرگ خواهد بود . پیامبر از آنان خواست که به ادا شدن رسالت به دست او شهادت دهند.بعد از تصدیق جمعیت،پیامبر پرسید :آیا من از شما به خودتان سزاوارتر نیستم؟ جمعیت گفتند:آری ،پیامبر دست علی علیه السلام را بلند کرد و فرمود :من کنت مولاه فهذا علی مولاه .هرکه من مولای اویم این علی مولای اوست.خدایا هرکه را به او دوستی کند،یاری رسان و هرکه او را خوار دارد،او را خوار ساز،مردم آمین گفتند.ای رسول خدا ما فهمیدیم منظور شما از این جمله چیست،منظور شما اطاعت از امام ،مانند اطاعت از پیامبر ،واجب است و همانگونه شما به ما از خودمان سزوارتریم ،معنای ولی و اولیا چیست؟یعنی کسی یا کسانی به انسان فرمان می دهند،او رانهی میکنند و بر می انگیزند .پس باید کارها و حرکت و گام های ما برخاسته تز ولایت الهام گرفته از آنان باشد .اسلام باید محرک ما و محرک همه وجود ما باشد .ما باید در کارخانه اسلامی ساخته شویم .باید هر یک از ما به انسان جدیدی تبدیل شود.یعنی انسان مسلمان انسانی که خدا و پیامبر و اولل الام. اطاعت میکند. هرکس روز غدیر را درک کند، درحالی که آن را شناخته و به آن را شناخته و به آن ایمان پیدا کرده باشد ،گویا فرشتگان با او دست داده اند پس از واقعه غدیر پیامبر دستور داد مردم با علی علیه السلام بیعت کنند و با لقب امیرالمومنین به او سلام کنند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.