یادداشت Zahra sadat
1404/4/29
به نام خدا خب این کتاب به خیلی از مسائل نپرداخته بود متاسفانه، مثلا بعد از شهادت شهید یوسفی، همسرشون چطور امور خانه و بیرون خانه رو رسیدگی میکردن، دست تنها چجوری به وضعیت بچه هاشون رسیدگی میکردن و چطور بزرگشون کردن، با تنهایی هاشون چطور کنار میومدن و خودشون رو آروم میکردن، اطرافیان چه واکنش هایی نشون دادن؟ حمایت شون میکردن و یا... خیلی مسائل جدی و مهم ناگفته موند چون ۵۰ درصد ماجراها هم مربوط میشه به بعد شهادت... موضوع بعدی که این کتاب رو از کتاب های دیگه متمایز کرده بود فانتزی بودنش بود و همین هم باعث شده بود باورپذیریش در ذهن مخاطب کم بشه، مگه میشه زندگی متاهلی بدون مشاجره و دعوا و حتی لحظات قهر پیش بره، اینجور مسائل در همه زندگی ها وجود داره، ولی چرا فقط بخش گل و بلبل در کتاب اومده و حتی اگه اختلاف سلیقه و نظری بین زوجین وجود داشته مطرح نشده،چون تو ناخودآگاه مخاطب متاهلی که این کتاب رو میخوونه، یه علامت سوال بزرگ ایجاد میشه که چرا یه چیزی کمه؟ و داستان انگار یه افسانه از عشق های اساطیری هست نه زندگی های روزمره افراد عادی و همین منجر میشه الگو پذیری پایین تر بیاد... و از طرفی مخاطب مجرد وقتی این کتاب رو میخوونه ذهنش درگیر فانتزی های زندگی متاهلی میشه و تصورش اینه که زندگی همیشه همین قدر شیرین و لحظات تلخ بحث و نا ملایمت توش وجود نداره و وقتی وارد زندگی متاهلی میشه، تو ذوقش میخوره... امیدوارم شاهد خواندن کتابهایی باورپذیرتر از شهدا باشیم، تا میزان همذات پنداری و الگو گیری هم بالتبع بالاتر رود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.