یادداشت هانیه

هانیه

1403/6/25

روز رهایی
        در حومه باتلاقی و مه‌آلود جنوب غربی فرانسه، گالا چهارده ساله با دوچرخه قراضه خود از دبیرستان خصوصی کاتولیک که با بورس تحصیلی در آن درس می‌خواند، به مزرعه‌ی صخره‌ای و بایر، جایی که خانواده‌اش زندگی می‌کنند، می رود. این سفری است که او هر دو هفته یکبار انجام می‌دهد. مادر گالا نمی‌خواهد او به مدرسه برود و از او می‌خواهد که در خانه بماند تا از خواهران کوچک خود مراقبت کرده، خشم وحشیانه پدرش را خنثی و در کارها به آن‌ها کمک کند. این دختر وظیفه‌شناس چه چیزی به خانواده‌اش بدهکار است و چه چیزی به خودش؟ در طول یک آخر هفته سرد، درحالی که گالا برای دیدن مادرش سفری تنها و سخت با دوچرخه را طی می‌کند، به اتفاقات تلخ دوران کودکی‌اش فکر می‌کند و رویاهای دور از انتظارش را به تصویر می‌کشد. مونولوگ درونی گالا با منظره اطرافش ترکیب می‌شود و تصویری از یک دختر نوجوان فرانسوی می‌سازد که آرزویش فرار از دنیایی است که در آن متولد شده، بدون اینکه هویت خودرا از دست دهد.
این کتاب، جایزه‌ی معتبر روژه نیمیه را برای خالق خود به ارمغان آورده است.
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.