یادداشت سهیل خرسند
1401/9/13
زمان میگذرد، در حالیکه سم شیرین خاطرهها آن را زهرآلود میسازد. گفتار اندر زوربای یونانی زوربا مردی بیسواد، دروغگو، دزد، قاتل، خانمباز، کلاهبردار و به معنی واقعی کلمه یک مفسد بود، اما با همهی این ویژگیها مردی بود که از اعماق قلبم دوستش داشتم، با خواندن اعمال و رفتارش میخندیدم، حرص میخوردم، عصبانی میشدم و نهایتا بغض کردم و ناخودآگاه اشک ریختم. اگر روزی در دنیای واقعی شخصی همانند او را بیابم، قطعا دست دوستی به سویش دراز خواهم کرد. توصیه نامه زوربای یونانی، نخستین داستانی بود که از «نیکوس کازانتزاکیس» نویسندهی مشهور یونانی خواندم. حقیر این کتاب خواندنی را با ترجمهی روان، شیوا و بدون هرگونه پیچیدگی ادبی از آقای «محمود مصاحب» که توسط «نشر نگاه» چاپ و منتشر گردیده است خواندم، اما لازم به یادآوریست که سوای تعداد زیادی ترجمهی بیکیفیت از این کتاب، یک ترجمهی معروف دیگر از مترجمی محبوب به نام آقای «محمد قاضی» نیز موجود است که توسط «نشر خوارزمی» چاپ و منتشر گردیده است، پس توصیه مینمایم جهت خواندن این کتاب یا به سراغ آقای مصاحب یا قاضی بروید. گفتار اندر داستان کتاب دارم فکر میکنم از کجای داستان بگم؟ به نظرم حرف زدن بیشتر درمورد داستان کتاب، جز از آن بخشهایی که اکثر دوستان نوشتهاند لازم نیست، چون از لذت خواندن کتاب خواهد کاست، اما صرفا بخاطر اینکه یک معرفی کوتاه از کتاب داشته باشم مقداری با احتیاط جهت گریز از اسپویل مینویسم: ماجرای کتاب از زبان شخصی نقل میشود که به قول خود نویسنده یک «کرم کتاب» است، یک کرم کتاب مثل خودم، مثل شما و... . او دوستی صمیمی دارد و به شکلی که در داستان میخوانیم مجبور به جداییست. در فراغ دوستش به شکلی کاملا تصادفی با مردی آشنا میشود به نام «زوربا» و این آشنایی سرآغاز ماجراجوییهای این دو نفر است. این آشنایی یک آشنایی ساده نیست، بلکه دوست شدن دو نفر با افکار، عقاید، طرز دید و همه چیز متفاوت است. اتصال این تفاوتها و تقابلها شدیدا برای من جذاب و خواندنی بود. از این کتاب فیلمی نیز ساخته شده است و قطعا به تماشای آن خواهم نشست. نقلقول نامه “دنیا زندانی ابدی است.” “مشکلات و غم و غصهی هرکس در خانهاش جمع است.” "انسان گوشت، مرغ و خوک هم میخورد، ولی تا گوشتِ آدم نخورد شکمش سیر نمیشود." "گرانبهاترین بذرها یا جوانه نمیزنند یا در زیر علفهای هرز دیگر نابود میشوند." "انسان جانوری است وحشی، وحشیتر و مخوفتر از سایر جانوران. بشر جانوری است که اگر نسبت به او قساوت و بیرحمی نشان بدهی از تو میترسد و احترامت را نگاه میدارد، ولی اگر نسبت به او مهربان باشی، چشمانت را از کاسه بیرون میآورد." "شکرگذاری نسبت به خداوندی که همهچیز دارد ولی ما از گرسنگی با مرگ دست به گریبانیم، دیوانگیِ صرف است." "آنچه خوشوقتی نام دارد تا چه حد ساده و کمخرج به دست میآید: یک گیلاس شراب، چند عدد شاه بلوط بوداده، یک آتشدان کوچک و صدای دریا! هیچ چیز دیگر لازم نیست. این مختصر کافیست تا دلی ساده و کمتوقع شاد شود و خود را خوشوقت احساس کند." "دین برای تودهها به مثابه تریاک است." "تا نتوانی خودت یک برابر و نیمِ شیطان باشی، نمیتوانی با شیطان مبارزه کنی!" "در انسان همهچیز بسته به عقیده است. اگر ایمان داشته باشی تراشهای از یک قابِ درِ پوسیده و کهنه برایت شیء مقدسی میشود. اگر ایمان و عقیده نداشته باشی، خود صلیب مقدس هم برایت تکه چوبی بیش نخواهد بود." "تا نتوانی خودت یک برابر و نیمِ شیطان باشی، نمیتوانی با شیطان مبارزه کنی!" "وقتی از همهسو بد آید و همهچیز سرِ ناسازگاری داشته باشد، چه شادی و مسرتی از این بالاتر که انسان روح خود را بیازماید و طاقت و شهامتش را در بوتهی آزمایش بسنجد." کارنامه بدون هرگونه نقل و سخن، و بدون هرگونه لطف و ارفاق پنج ستاره را برای این کتاب منظور مینمایم. این کتاب به لیست ده کتاب محبوبم راه یافت و بنابراین خواندن این کتاب را به تمام دوستهای کتابدوست و کتابخوانم پیشنهاد مینمایم. بیست و پنجم آذرماه یکهزار و چهارصد
5
(0/1000)
سمیرا علیاصغری
1401/10/14
0