یادداشت مصطفا جواهری
4 روز پیش
زامبرا در این رمان کار استادانهای انجام میدهد و تجربیات یک گروه ساکت در شیلی را به زبان میآورد. نسلی که تحت حکومت پینوشه بزرگ شدهاند و دوران کودکی خود را در سایه یک دیکتاتوری بیرحمانه زندگی میکنند. زامبرا تعادل ناآرام بین دنیای بازیها، مدرسه و دوستان و قوانین والدین را از یک سو و آن لحظاتی را که واقعیت بزرگسالی، سیاست، ترس، ناامیدی و از دست دادن از طریق شکاف به وجود آمده است را آشکار میکند. نویسنده از چارچوبی فراداستانی برای کشف این تجربیات و تنشهای نسلی استفاده میکند، در حالی که داستانی را در داستان توسعه میدهد: یکی از راویها تجربیات خود را در نوشتن رمان با راویی که مانند او زیر نظر پینوشه بزرگ شده است، میگوید و اکنون در تلاش است تا تنشها و سردرگمیهای نسلی را که رابطه او با والدینش را پیچیده میکند، باز کند. زامبرا این ساختار را استادانه توسعه میدهد و در این فرآیند سؤالات مهمی در مورد ارزش و تأثیر داستانگویی، تلاشهای یک نسل برای رشد در بزرگسالی و پیچیدگیهای پیرامون تلاش آنها برای یافتن راه خانه در کودکی و بزرگسالی در اختیار خوانندگانش قرار میدهد. اذیت شدم و لذت بردم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.