یادداشت

داستان دو شهر
        «داستان دو شهر»
خیال پردازی دیکنز عالی است، توصیفات بدیع او در تک تک صحنه ها نه تنها موجب ملالت نمی شوند بلکه خواننده را به سر شوق می آورند.
او به شهادت برخی از بزرگان حتی بهتر از مورخین صحنه های انقلاب را به تصویر کشیده است.
شور و التهاب ناشی از حال و هوای انقلاب، خیانت ها، افراط کاری ها و ظاهر شدن تعصبات و بروز کینه توزی های قبل از انقلاب، دادگاه ها و«گیوتین» نمونه های از خروار خروار صحنه های نقش بسته در این اثر بزرگ هستند.
به جرات می گویم که «گیوتین»، نماد انقلاب فرانسه عنوان شده و چنان خوب به آن پرداخته شده که سردی و تیزی تیغ فولاد آن و صدای دلهره آور فرود آمدنش تا اعماق جان خواننده رسوخ می کند. هیولایی که واقعی که میادین اصلی شهر و دل های انتقام جویان را از خون مخالفین و متهمین سیراب می کند.
و نمی شود از این اثرصحبت کرد و از پایان زیبا و به زعم من حماسی اش سخنی به میان نیاورد. بزرگ منشی روح و ایثارگری شخصیتی که با جان خود معامله می کند و سخنان(یا زبان حال) او در آخرین لحظاتش که امضای دیکنز بر این کتاب است، دقیقا همان چیزی است که ما از یک درام یا تراژدی انتظار داریم. 
اگر در مطالعه چند صفحه اخر صدای تماشاچیان اعدام در ذهن تان آرام گرفت و به تک گویی های شخصیت فرد محکوم که به آرامی و  با قرار خاطر سخن می گوید با گوش جان توجه کردید و حتی باد ملایمی که بر لباس همه گان نواختن گرفته بود را حس کردید، تعجب نکنید چرا که با یکی از پایان های عالی تاریخ داستان مواجه شده اید.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.