یادداشت زهرا دشتی
1402/1/19
زوربای یونانی داستان سفر درونی مردی تحصیل کرده و مردی عامی (زوربا) است. این دو نفر به طرقی با هم همراه می شوند و بقیه داستان، بیشتر به گفتگوی این نفر و تاثیراتی که زوربا روی راوی داره می پردازه. تقریبا تا فصل ۲۱ الی ۲۲ کتاب، برای من کتاب حوصله سربر و خالی از کشش داستانی بود، به ویژه جهان بینی کاملا دنیوی و میشه گفت مردانه زوربا، برای من فاقد جذابیت یا نکته قابل توجهی بود. نثر که احتمالا در ترجمه افتضاح، کشته شده بود به همراه ویراستاری و حروف چینی دقیانوسی، رغبت و کشش به ادامه رو در آدم میکشت، اما به هر ترتیب تا آخر کتاب دوام آوردم و خوب، ادعا نمی کنم در چند فصل آخر پاداش صبرم رو گرفتم اما حداقل کتاب رنگ و بوی داستانیتری گرفت و جدا از اون حرفهای بهتری برای گفتن پیدا کرد. کتابی نیست که به هر کسی توصیهاش کنم، اگر کرم کتاب هستین و در برابر هر کتابی صبور، به عنوان یک گزینه مشهور که ازش حرف زیاد زده میشه، میشه انتخابش کرد. هرچند به نظرم به اندازه شهرتش، اهمیت نداشت. من ترجمه تیمور صفری رو خوندم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.