یادداشت تقی شجاعی

        "سید من حسینی" را دوست دارم. اولین کتاب جدی‌ام است که با تمام وجود نوشتمش. هیچ‌وقت شب‌ها و روزهایی را که به سختی می‌نشستم و برای انتخاب تک‌تک عبارات این کتاب وقت می‌گذاشتم یادم نمی‌رود. هرچند در حق این کتاب جفا شد و بخاطر بی‌برنامگی نشر مربوطه، کتاب ذبح شد و در پستوها ماند؛ اما این دلیل نمی‌شود که روی آن برای شب اول قبرم حساب باز نکنم.

سید من حسینی؛ سفرنامه‌ای اربعینی است که شخصیت اصلی در خلال اولین سفری که به کربلا دارد، انتخاب‌های انسان‌ها در طول تاریخ را که باعث یزیدی یا حسینی شدنِ آنها و رها شدن از منِ درون‌شان است، با زبان و نثری ادبی به تصویر می‌کشد‌.

در بخشی از کتاب آمده:

"اینجا کربلاست؛ مصاف تمام کفر با تمام ایمان. مصاف انسان و شیطان. مصاف درد و درمان. مرد با من. آدم با هوا. نفس با قفس.

اینجا کربلاست. من از پشت خیمه‌های شام آخر دارم مرد تنهایی را می‌بینم که در تنهایی شب، خارهای زمین را از میدانِ نگاهِ بشریت می‌کَند.

اینجا کربلاست؛  که زمان در اینجا متوقف شده، زمین در اینجا غسل خون گرفته و زمانه در اینجا کمانه می‌کند به سمتِ فطرت‌ها...".
      
23

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.