یادداشت مصطفا جواهری
1401/9/19
«تو کل عالم، سه رقم آدم داریم؛ زورگو، بزدل، جیگردار. ولی این آخری خیلی کمه. اینقدر کمه که باهاس با فانوس دنبالش گشت!» بعضی از کتابها هستند که همینطوری میآیند و به دلت مینشینند. ممکن است بتوانی کلی ایراد بگیری و غرولند هم بکنی. ولی خب از دلچسبیشان چیزی کم نمیشود. این کتاب از همین قشر است. پنج سال پیش که خریدمش، فقط و فقط بهخاطر اسم و طرح روی جلدش بود. خانم مرجان شیرمحمدی، از مهمترین رسالتِ نویسندگی یعنی «قصهگویی» به خوبی برآمده است. ماجرای مستأجران فعلی خانهٔ لهستانیها. اغلب شخصیتها زن هستند و شخصیتپردازیها، گفتگوها و خردهداستانهای زنانهٔ درجهیکی دارد. و البته در خلق شخصیت اصلی که یک نوجوان پسر است، بهشدت ضعیف! واقعا چرا یک نویسندهٔ زن که تجربهٔ زیستهٔ یک پسر نوجوان را ندارد، شخصیت اصلی را پسر نوجوان انتخاب میکند و زاویهدید را، منِ راوی؟ و پایانبندی هم خوب بود. بهتر از خوب حتا. برای رهایی از شلوغیهای روزمرهٔ زندگی یک پیشنهاد خوب است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.