یادداشت اختر خانوم

اختر خانوم

اختر خانوم

3 روز پیش

        کتاب عجیبی بود؛ از چند جهت.
ایده داستان به نظرم خوب بود. محوریت، روی داستان ضحاک و فریدون بود که البته اینجا خبری از ضحاک ماجرا نیست. بیدرفش هست و ماردوشان و از بقیه شخصیت های داستان های شاهنامه خم توی تکمیل داستان استفاده شده. و حتی غیر مستقیم از بقیه داستان ها. مثلا هفت خوان رستم توی چند فصل کاملا مشهود بود. 
مشکل اصلیم با این کتاب گنگ و نا مفهوم بودنش هست. من به شخصه کسی هستم که هم گنگ مینویسم هم گنگ صحبت میکنم به خاطر همین از داستان هایی که پیچش های زیاد دارن و مثلا تا دو فصل هنوز دست خواننده نیومده چه خبره یا حتی داستان هایی که بدون اطلاع قبلی به گذشته و آینده میرن خوشم میاد. (مثلا هفت جاویدان واقعا رفت و برگشت های زمانی به جا و قشنگی داشت که مخاطب رو غرق جهان سازی داستان میکرد.) ولی توی این کتاب تا وقتی که به نیمه کتاب نرسیده بودم هنوز نمیدونستم دقیقا داستان از چه قراره. حتی هنوز نفهمیدم هدف اصلی فریدون تو کتاب چی بوده! بعصی جاها یه شخصیت یهویی میومد وسط و تو هیچی راجع بهش نمیدونستی و کلا انگار نویسنده وسط داستان یادش اومده میخواسته ایشون هم باشه و بدون مقدمه شخصیت رو گذاشته وسط داستان. 
در کل خیلی دلم میخواست داستان رو رها کنم ولی چون قرار بود به یکی بگم که این کتاب رو بخونه یا نه تا آخرش رو خوندم. 
شاید اگه این گنگ بودن روند داستان نبود واقعا داستان جالبی از آب در میومد.
      
57

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.