یادداشت زهرا🌿

زهرا🌿

1403/02/28

                مردی به دنبال ماه!

کالیگولا، نمایشنامه‌ای عجیب و پر از ابهام اما جذاب و گیرا!

ابهام به دلیل شخصیت نویسنده اش و گیرا به دلیل داستانش... بیشتر و پیش‌تر از هرچیزی شخصیت کامو برایم قابل توجه بود.
با خواندن ۱۰صفحه ی ابتدایی در پی این برآمدم که درباره‌ی شخصیت خود نویسنده  تحقیق کنم.
چند کتابی از کامو خوانده بودم اما به فکرم نرسیده بود که بخواهم عمیقا بررسی کنم.

📌تقریبا در تمامی نوشته های کامو، نشانه هایی از اعتراض به سیاست های جنگ دیده میشود.
آلبرکامو در جنگ جهانی اول پدرش را از دست داد و در فقر رشد کرد.
اما اعتراض اصلی جایی دیده میشود که در لفافه کالیگولا، فرمانروای دیوانه را به خون‌خوارِ حقیقیِ وقت مبدل میکند و کالیگولا را در نقش هیتلر جا میزند.
بزرگ‌زاده های فرهیخته و شاعر و تحصیلکرده و مدبر را فرومایه میداند و نشان میدهد که اگر مردم جان و مال و اختیار و خاک خود را به غارتگری چون او، بدهند چه اتفاقی ممکن است رخ دهد!!

📌اما چیزی که برایم جالب بود رفتار ضد و نقیص کامو است‌.
کامو دقیقا سایه ی سارتر است اما با تفاوتهایی...
سارتر خود را از پرچمداران  اگزیستانسیالیم میداند و براین عقیده استوار است.
علاوه بر اگزیستانسیالیم، نهیلیسم هم در نوشته هایش مشهود است و این را رد نمیکند!!

📌مضاف براین سارتر در خانواده ی مرفهی بزرگ شد و از ابتدا زیر نظر معلمان قرار گرفت.
📌اما کامو؛ نه خود را فیلسوف میداند و نه حتی اگزیستانسیالیت. درحالی که تماما میتوان آثار این عقیده را مشاهده کرد.

به علاوه، آلبرکامو فلسفه را ناشی از سیستم های پیچیده و نظم های طاقت فرسا میداند و برای همین از آن حذر میکند!!

📌کالیگولا با تمام رفتار های عجیبش اما با درصد بالا شبیه کاموی واقعی است با درحه خشونت کمتر (شاید)!
از نظر کامو هیچ چیزی اهمیت ندارد و درنهایتِ هرچیزی؛ پوچی است.

📌اما از طرفی دیگر؛ او را استاد لذت بردن از سادگی های کوچک زندگی میدانند و این رفتارهای متناقص در نوشته هایش هم پیداست!

📌اما وجه تشابه هر دو نفر ( کامو و سارتر ) در پوچ گرایی و آزادی است.
از دوره ی قبل وارد عقاید جدید و متفاوتی نشدیم.

برایم اهمیتی ندارد کامو راجع به عقیده اش چه نظری دارد اما او درحقیقت یک اگزیستانسیالیت است( چقدر نوشتنش سخته! ) 
او به دنبال ممکن کردنِ غیرممکن هاست و این از نظر او یعنی آزادی.

📌مردن یا نمردن فرقی نمیکند اما کشتن برای او جذاب است و او بازی با قدرت را دوست دارد.
قدرت، آزادی، هنر، عشق، فحشا همه و همه برایش یک وسیله ی ابزاری برای رسیدن به آن چیزی ست که او میخواد و آن هم فهماندن پوچی است، دراین راه هرچیز و هرکسی را از میان برمیدارد چون اهمیتی ندارد! 
هرچیزی در خدمت هدف...

📌کالیگولا مانند شخصیت گوتز (نمایشنامه ی شیطان و خدا_ سارتر) دستی بر جایگاه خدا میبرد و خود را تنها خدای آزاد معرفی میکند اما او هم محدودیت هایی را با خود دارد و در مسائلی که قدرت دارد مثل: زنا، تحقیر و کشتن افراط میکند!!

📌در نهایت از نظر من، این شخصیت یک خودکشی روحی انجام داده و برهمه چیز چشم بسته و درهای پوچی و عصیان را باز گذاشته تا بتواند جهانش را دربر بگیرد...

ارزشش را داشت:)
        
(0/1000)

نظرات

نرگس

1403/03/01

البته تو صحنه آخر کالیگولا اعتراف میکنه که اشتباه کرده. راه درستی رو نرفته و حتی پشیمونه از قتل و کشتار.
5
زهرا🌿

1403/03/01

این اعتراف رو حقیقی نمیدونم.
ادم وقتی به جنون میرسه، گاهی هم از سر لج یه چیزی میگه که واقعی نیست!
اون کارها تمام باورش بوده! 
نرگس

1403/03/01

اتفاقا چون استدلال میکرد اطرافیانش بعضی‌هاشون اعتقاد داشتن که دیونه نیست و به جنون نرسیده. کروئا یه جا گفت مارو به فکر واداشت و همینه که همه ازش کینه به دل گرفتن.
به اعتقاد من به جنون نرسیده بود و فقط با زندگی سر جنگ داشت.

راستی در مورد اگزیستانسیال بودنش
کامو نفی میکنه که اگزیستانسیاله. میگه اونا حقیقت رو میدونن که مرگ هم پوچه. ولی خودشون رو گول میزنن و به دنبال معنی زندگی هستن. اما من میگم زندگی و مرگ جفتشون پوچن و باید این پوچی رو پذیرفت و چون با خودکشی به سمت منشأ این پوچی نریم (خودکشی فلسفی: اطاعت محض از پوچی) با پذیرفتن بیهودگی زندگی و با ساختن با چیزهایی که داریم به زندگی ادامه بدیم.  
 @Jusmineblossm 
زهرا🌿

1403/03/02

چون حرف هایی میزد که ریشه ی فلسفی داشتن، از مجنون بودنش جلوگیری نمیکنه...هیچ ادم نرمالی کارهایی چون اون نمیکنه!!
همونطور که اگر تشریف ببرید تیمارستان، دیوانه هایی رو میبینید که حرف های جالب و  فلسفیی میزنن!
و خیلی از استدلال هاشم بیشتر مغلطه بود، تا استدلال منطقی!

درباره نکته ی دوم هم من متوجه مقصودتون نشدم!! من هم عرض کردم که کامو کاملا نفی میکنه این عقیده رو.
@Nargs 
نرگس

1403/03/02

خب در مورد اول که نظراتمون متفاوته😅

در مورد دومی، منظورم این قسمت بود: 
«برایم اهمیتی ندارد کامو راجع به عقیده اش چه نظری دارد اما او درحقیقت یک اگزیستانسیالیت است.» 
که توضیح دادم اگزیستانسیال نیست..  
 @Jusmineblossm 
زهرا🌿

1403/03/02

بله من هم میدونم نیست و خیلی هم تاکید کردم توی یادداشت؛ اما بازهم میگم مهم نیست خودش چه عقیده ای داره از نظر من کامو کاملا اگزیستانسیالیم هست و این کاملا واضح و مبرهنه 😁
@Nargs 
واقعا جا داره آدم یه تامل جدی روی رابطهٔ بین گوتز و گالیکولا داشته باشه.
تشابه‌ها و تمایزهاشون خیلی چیزها رو می‌تونه به آدم نشون بده. 
1
زهرا🌿

1403/03/14

بله واقعا.
و من فکر نمیکردم تفاوت های زیادی داشته باشن!