یادداشت ایمان نریمانی

پاریس سحرآمیز
        "پیرزن در قطار شبیه شخصی نبود که راز عجیب و ناگفته در سینه دارد؛ یک داستان عجیب از زندگی."

والریا زن سالخورده ای که در قطار پاریس با چمدان قدیمی اش نشسته، کوله باری از خاطرات را حمل می کند و راوی داستان است. ماجرای کتاب در سه زمان حال، 1962 و 1941 یعنی سال های اشغال فرانسه توسط آلمان در جنگ جهانی دوم می گذرد.

والریا که از کودکی با دخترخاله مادرش زندگی می کرده، در سن بیست سالگی و درحالی که دستیار کتابدار در کتابخانه ای در لندن است، متوجه می شود که پدر بزرگ پیری در پاریس دارد و تصمیم می گیرد برای آشنایی با او و کشف گذشته رازآلود مادرش و داستان جداییش از خانواده به پاریس سفر کند و با هویتی جعلی در کتابفروشی قدیمی پدربزرگش کار کند.

نقطه مشترک همه داستان، کتابفروشی قدیمی و معروف گریبویه است که در طول سال های اشغال فرانسه وقایع تلخ و شیرینی را به خود می بیند. 

کتاب رمانی تاریخی، پرکشش و عاشقانه در دل جنگ است و نویسنده تلاش دارد تا نگاهی متفاوت و انسانی به جنگ داشته باشد. جنگی که هیچ وقت برنده ای ندارد و آثار آن تا سال ها در وجود انسان ها تا چند نسل بعد باقی می ماند. در کنار نشان دادن این سختی ها، وطن پرستی، ناامنی و تلخی های جنگ،  اما انسانیت و عشق فراتر از مرز هاست.

دو ترجمه از این کتاب در بازار نشر وجود دارد که ترجمه ای که من مطالعه کردم از خانم #الهام_محمودی و #انتشارات_ورا بود که نسبتا روان بود. با این حال از نظرات بسیاری از کاربران به نظر می رسد که ترجمه دیگری از #نشر_کوله_پشتی با عنوان #راز_پاریس وجود دارد که بهتر است.
      
7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.