یادداشت مجتبی بنیاسدی
1401/1/13
آبیها؛ معجونی کوتاه از تاریخ و عشق روان، ساده، خوشخوان، پرکشش، نُقلی و جمعوجور، همهی چیزی است که میتوان برایِ این رمانِ تاریخی نوشت. البته وقتی اسمِ سعید تشکری را رویِ یک رمان میبینید، میتوان ربطی هم به امام رضا(ع) در آن پیدا کرد. پس این کتاب را مانند برخی کتبِ دیگر این نویسنده، تاریخی ـ آئینی میتوان نام گذاشت. شاید خلاصهاش این باشد «سرگذشتِ یک پزشکِ رومی که هارونیها دنبالش هستند و او دوستدارِ امام رضا(ع)...». بیشتر نوشتههایی که پیرامونِ امام رضا(ع) خوانده بودم، به دورانِ مأمون اشاره داشتند. اما اینجا به دورانِ سالهایِ آخرِ هارون و امام رضا(ع) پرداخته است. بدونِ اینکه خودِ امام مستقیماٌ وارد رمان شوند. امام و اتفاقاتِ مرتبط به امام در سایه است و این دستِ نویسنده را برایِ تخیل باز گذشته است. البته در نوشتههایِ آئینی، این مشکل(به نظرِ من) وارد میشود که زبان و نثرِ داستان کمی شعاری میشود. البته این تاریخی بودنِ کار نیز برمیگردد. البته در نوشتهی تشکریِ نثرِ داستانی بر نثرِ غیرداستانی غلبه داشت. پیش از این در رمان «بار باران» از همین نویسنده، هنرنمایی او را دیده بودم. این داستان کتابِ دومی نیز دارد که هنوز نخواندهام. خدا رحمت کند نویسندهی تازه درگذشته را.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.