یادداشت فاطمه مجاب
1403/3/8
4.2
201
بین کتابهایی که این چند وقت نصفه رها کرده بودم، بخش دی رو شروع و با موفقیت تموم کردم! داستانش کشش داشت و ذهنم رو به کار میگرفت که تخیل کنم و حدس بزنم کدوم شخصیت چه کارهس، کی راست میگه کی دروغ، و... و اینقدر هر فصل و با هر اتفاق یه پیشبینی جدید میکردم که آخرش مطمئن نبودم اتفاق اصلی جزو حدسهای پیشینم بود یا نه! فصل آخر رو هم دوست داشتم، چون خیلی هپی اندینگ طور داشت تموم میشد ولی اون آخر باز یه شوک وارد شد. این مدل داستانهایی که آدم حتی نمیتونه دربارهی چیزی که تو ذهن شخصیت اصلی میگذره هم مطمئن باشه برام جالبن، هرچند دلم میخواد آخرش یه قطعیتی بالاخره پیدا بشه (البته اینجا تقریبا معلوم شد). پارسال همین موقعها کتاب «مستاجر» رو خوندم که اونم از این نظر مشابه بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.