یادداشت شخصی به نآم صآینآ 🫤

این کتاب ر
        این کتاب رو امانت گرفتم که ببینم آیا فقط بخاطر زیبایی بیخودی تبلیغش میکنن یا واقعا از هردو جهت داستان و زیبایی خوبه.  البته به این هم اشاره کنم که شنیده بودم کتاب خوبی نیست و میگفتن باید بقیه ی جلدهارو بخونی شاید نظرت عوض بشه پس به هرچیزی چنگ میزدم تا ازش ایراد پیدا کنم.
داستان فراز و فرود داشت . کتاب الان پیشم نیست ولی تمام سعیمو میکنم که بیشتر ایرادات کتاب از اول تا آخر رو بگم.
فصل ها یکی در میون از دید یکی از خواهر ها، " رن و رز " ، تعریف میشد. 
در ابتدا رز رو شخصیتی احمق و لوس معرفی می‌کردند ولی در پایان سعی کردند کاری کنن که یکم بهتر به نظر بیاد و یک جور هایی انگار که خود نویسنده ساحره بود و وقتی دید شخصیت هم دیدش نسبت به ساحره ها تغییر کرده سعی کرد عزیزش کنه . اگه بین خواهر ها اختلاف میشد به احتمال زیاد خواننده طرف رن رو می‌گرفت.( منظورم اینه که بین رن و رز وقتی رز اون جوری بود قطعا رن مورد پسند می‌بود.) 
رن مدام از این میگفت که نباید خرابکاری کنه و از این حرف ها ولی آخر سر جوری ریسک کرده بود که خواننده فکر میکرد حرف ها و تهدید های بانبا رو از خودش در آورده.  و این یکی از بخش هایی شد که فرد ، اون هم در شرایطی که رز شخصیتش داشت ارتقا پیدا می‌کرد،  از رن کمی ناامید میشد و کمی به رز تمایل بیشتری پیدا می‌کرد ‌.( البته برای من اینطور بود بقیه رو نمیدونم.) ولی خب این باعث  شد که شخصیت واقعی رن و رز پیدا بشه و یه جورهایی شخصیتشون شکل اصلی خودشو پیدا کنه .
نویسنده از اول سعی در این داشت که شن رو آدمی سرحال نشون بده . وقتی به حلقه ی دور گردنش اشاره شد انتظار می‌رفت که مثلا مال نامزدی کسی باشه ولی خب گفت چه میدونم مال خانواده م بوده و از این حرف ها . آخر سر هم که شن معلوم شد ادمیه که همچین کم پیش نمیاد دخترارو اغوا کنه .
شخصیت انسل با اون تیکه کلام  گلم خیلی رو مخم بود ولی مرگش به شدت مسخره بود . آدمی با اون همه رویاپردازی و روحیه ی لطیف تر از دخترای خیلی احساسی وجودش آزار دهنده بود .
و اما الریک . الریک رو که می‌بینم( تصور می‌کنم ) یاد خرس گریزلی یا دیو توی دیو و دلبر میوفتم . نمی‌فهمم چجوریه که با رن شیپ میشه ولی خب چی بگم باید در جلد دوم ببینیم.
تور . شخصیتی که از اول به رن شک کرده بود و واقعا با اون رفتار های ضایع رن ول ماجرا باید دستش میومد . السکه رو بیشتر از خودش دوست داشتم و خب احساس میکنم فقط احساساتشون با رن بخاطر هوس هاشون بود . ( اون تیکه که رن گفت چیزی نبود فقط پیراهنشو درآوردم...) در آخر میگفتن که تور به رن خیانت میکنه ولی خودش گفته بود که السکه قلبشه ( فکر کنم به طور غیرمستقیم گفته بود) و در آخر هم السکه پیش رن موند. ولی اونجا که رن سم میره بگیره یکم احساس کردم رابطه شون نابود شده و مثل قبل نمیشه...😔
سلست رو دوست نداشتم اوایل ولی کم کم ازش خوشم اومد اکیپش با رز و رن باحال بود .
کتاب در طول داستان انگار من رو افسون کرده بود بنابراین نمیدونستم حسم به کتاب چیه شاید کتاب رو فقط بخاطر این سریع پیش می‌بردم  که به پایان برسونم و ببینم عاقبت کاپل ها و داستان چی میشه . ایده ی داستان کما بیش کلیشه ای بود اینکه مثلا با ساحران مشکل دارن تقریبا تو بیشتر قصه های پرنسسی بوده و احساس میکنم یکم این دوقلو بودنشون هم مسخره بود...
تو داستان با اون خرابکاری های رن انگار اون همه مشکل پیش اومد ولی همونطور که گلنا گفت رن مرگ رو به این کاخ آورده. 
داستان بخاطر کاپل ها و صحنه های نسبتا سانسور نشده ترند شده بود .
در آخر هم از مگان عزیزم تشکر میکنم که با هزارتا زحمت این ارت رو برام گیر اورد🧡😁

      
152

20

(0/1000)

نظرات

megan

megan

1403/12/6

چه یادداشت قشنگییی:)
اگه این کتابو کامل خونده بودم میتونستم نظر بهتری بدم ولی خب تو ضفحات اول ازش خیلی زده شدم و آره..
خواهش میکنم زیبارو انجام وظیفه بود^^
4

1

چه عالی کتاب رو خوندی یا کامل نخوندی؟ 

0

💕💕💕💕 

0

megan

megan

1403/12/7

راستش نه، بعد چند صفحه دیگه نخوندم  
 @My_bute_book 

1