یادداشت
1400/11/27
2.2
2
هوالحق . صفر) مرگ آقای سعدی در پاریس دومین کتابی است که از سیدمجید حسینی میخوان اولین کتاب آقای حسینی را چهار پنج سال پیش با عنوان هاروارد مک دونالد خواندم که شرح جذابی از سفر حسینی به آمریکا بود، حالا در این کتاب جدید او به سراغ پاریس رفته است. یک) حمید نعمتالله در تمام فیلمهایش نکات نابی دارد که معمولا تو فیلم کارگردانان دیگر نیست حتی در بدترین فیلم سینمایش (که البته از بهترین خیلیها، خیلی بهتره) هم از این دست لطایف دارد، به عنوان مثال لیلا حاتمی در رگ خواب عادت عجیبی دارد اینکه با وجود اینکه هرگز به خارج از کشور سفر نکرده و شاید در آینده نیز اصلا امکانش را پیدا نکند صفحات مربوط به تورهای خارجی روزنامه ها را میخواند و جمع آوری میکند و با وصف العیش به نصف العیش اکتفا میکند. حالا حکایت ماست سفر را دوست داریم ولی چون امکانش نیست با خواندن سفرنامه به مراد دلمان میرسیم. من که شخصا یکی از محبوبترین ژانرهای ادبیم سفرنامه است و الحق این دو کتاب حسینی از بهترینهای این ژانر در ادبیات امروز به حساب می آید. دو) البته "مرگ آقای سعدی در پاریس" یک تفاوت عمده با کتاب قبلی نویسنده دارد و آن ساختار نسبتا پیچیده آن است. حسینی در هاروارد مک دونالد خیلی ساده و در عین حال جذاب چهل و سه تصویری که از آمریکا دیده است را به مخاطبین نشان میدهد ولی در کتاب اخیر در فصول متعدد علاوه بر توصیف پاریس گریزی به داستان واحدی میزند که آن را از فصل اول شروع کرده و در فصل آخر به انجام میرساند و آن هم داستان زندگی جالب یکی از دوستان نویسنده در پاریس است، حکایت عاشقی سعید در پاریس. . سه) قسمتی از کتاب: 《این مترو پاریس هم درست است که درون معتبری دارد، اما جای کثیف و درهمی است؛ مثل اشرافزاده ای که حالا ورشکست شده اند؛ اما با این همه کثیفی و درهمی و شلوغی، مترو پاریس، پلن دارد، هدف دارد؛ هرکس واردش میشود سمت هدفی میرود؛ درست مثل دخترک که پلن داشت؛ درون ذهن آتش بازش، لایه هایی داشت که سعید درونش گم میشد؛ و وقتی گم میشد، کیف میکرد؛ برعکس دخترک، سعید پلن نداشت، عاشق اصلا بی پلن است؛ میخواهد عاشقی کند درون لایه های ذهن معشوقش؛ حالا دخترک مثل مترو پاریس درونش دالانهای زیادی داشت، درهم برهم و شلوغ....》 . نشر چشمه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.