یادداشت
1403/7/5
4.2
39
کتاب: #لاشهی_لطیف نویسنده: آگوستینا باستریکا مترجم: سحر قدیمی سال انتشار: ۲۰۱۷ تعداد صفحات: ۲۱۵ ژانر: پادآرمانشهری خلاصه داستان: گوشت حیوانات مسموم شده، انسانها نمیتوانن گوشت حیوانات رو بخورن، دولت راه چاره پیدا میکنه پرورش انسان برای قربانی کردن و جایگزین کردن گوشت حیوانات. مارکوس یکی از کسانی که داخل شرکت سلاخی انسان کار میکند روزی با هدیه رئیسش که ماده گوشت مخصوصیست رو به رو میشود و... بررسی: کتاب لاشهی لطیف با روایت ساده و خطی از زبان سوم شخص ماجرای زمانی رو تعریف میکنه که انسان ها به نوع جدیدی از پستی و خوی حیوانی درونشون رسیدن، ادمخواری. نویسنده هیچ تلاشی داری بیان احساسات نمیکنه و با بی حس ترین حالت ممکن داستان رو توصیف و پیش میبره.( اینطوری بگم که انگار یه شخصی داره یه سری وقایع رو برات توضیح میده و هیچ حسی نداره، دارن ادمها رو سلاخی میکنن ولی کلا براش مهم نیست یا چیز عجیبی نیست) داستان کتاب رو باید یه خط صاف در نظر بگیرید که پایانی عجیب داره. روند داستان معمولی اما توصیف دقیق از کشتن و قربانی کردن انسان ها داره که ممکنه هرکسی نتونه تحمل این حجم از خشونت رو داشته باشه. بیشتر هدف نویسنده روی مطالبی بوده که در باطن این داستان میخواد بیان کنه و این کار رو به خوبی انجام میده پس توقع کتابی داستان محور و هیجانی نداشته باشید. دنیایی که ادمها عاری از هرگونه محبتی هستن و وحشت میکنن از برده داری در زمانی که انسان پرورش میدن برای خوردن، و کلیسایی که برای سرپا موندن مجبوره همرنگ جماعت بشه و حتی مردم رو با شستشوی مغزی به قربانی کردن خود و تقدیم گوشت خود به بقیه مردم، وادار کنه و اما ادم هایی که میدونن دولت و مذهب و انسانهایی برای بقای خودشون چشم رو همه چیز بستن و خودشون رو گول میزنن که خبری نیست، درواقع چقدر پستن ولی زمانی که منفعت خودشون وسط باشه از همهی اون ها پست تر میشن. ( حقیقتا من کل کتاب رو خوندم و انقدر که پایان کتاب اذیت شدم، هیچکدوم از قسمت ها اذیت نشدم.) پایان کتاب عجیب بود اما خیلی سریع و عجلهایی پیشرفت نسبت به کل کتاب.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.