یادداشت قدسیه پائینی
3 روز پیش
می خواهید یک عصر تابستانی را به خواندن یک کتاب جنایی جذاب بگذرانید؟ قطعا کتاب قتل در قطار سریع السیر شرق یکی از بهترین انتخاب هاست. چه طور ممکن است کتابی که سال 1934 نوشته شده است و حدود یک دهه دیگر صد ساله می شود، جزء بهترین آثار جنایی قرن باشد؟ کتاب "قتل در قطار سریعالسیر شرق" نوشته آگاتا کریستی، یکی از معروفترین و محبوبترین آثار نویسنده در سبک معمایی و جنایی است. این رمان در سال 1934 منتشر شد و در قالب یک داستان کارآگاهی پرتنش، به حل یک قتل اسرارآمیز در قطاری میپردازد. بستر وقایع تاریخی این داستان در اواخر دهه 1920 یا اوایل دهه 1930 میلادی قرار دارد، در دورانی که اروپا هنوز درگیر تبعات جنگ جهانی اول بود و تغییرات اجتماعی و سیاسی مهمی در حال وقوع بود. پس از پایان جنگ جهانی اول در سال 1918، بسیاری از کشورهای اروپایی در بحرانهای اقتصادی و اجتماعی به سر میبردند. جنگ جهانی اول تأثیرات عمیقی بر جوامع مختلف داشت. در این دوران، بسیاری از مردم به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود بودند. در این زمان، حمل و نقل سریع و راحت مانند قطارهای سریعالسیر، نمادی از پیشرفت تکنولوژیکی و رفاه بودند. در این داستان، قطار شرق سریعالسیر به عنوان نمادی از دوران مدرن و سرعت در زندگی روزمره به کار میرود. در این دوره، بسیاری از کشورها در حال بازسازی و تلاش برای برقراری روابط دیپلماتیک پس از جنگ بودند. این دوره، عصر برقراری روابط بینالمللی جدید، به ویژه در اروپا و آسیا، بود. در داستان، شخصیتهای مختلف با پیشینههای ملی و فرهنگی متفاوت از کشورهای مختلف در قطار حضور دارند، که این امر نشاندهنده تنوع جامعه بینالمللی و روابط پیچیده میان کشورها است. در دهههای 1920 و 1930، جهان در حال تغییرات عمدهای بود. در غرب، به ویژه در اروپا، انقلابهای اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در جریان بود. رمانهای آگاتا کریستی بهطور خاص بازتابدهنده این تغییرات هستند، جایی که شخصیتهای مختلف اغلب با چالشهایی در مورد هویت و طبقات اجتماعی خود مواجه میشوند. در قتل در قطار سریعالسیر شرق، این تغییرات اجتماعی و فرهنگی را میتوان در شخصیتهای مختلف مشاهده کرد، از جمله تفاوتهای طبقاتی، عقاید و تاریخچههای خانوادگی که در تعاملات شخصیتها نقش دارند. در داستان، اشارهای به قطار سریعالسیر که در آن قتل رخ میدهد، وجود دارد. قطارها در این دوران به عنوان یک وسیله حمل و نقل پیشرفته و سریع شناخته میشدند که نمادی از پیشرفت تکنولوژی بودند. در دوران پس از جنگ جهانی اول، حمل و نقل سریع و موثر نقش مهمی در دنیای مدرن ایفا میکرد و باعث تسهیل ارتباطات بین کشورها و مناطق مختلف میشد. در مجموع، داستان قتل در قطار سریعالسیر شرق نه تنها یک معما و داستان جنایی جذاب است، بلکه بستر تاریخی و فرهنگی آن به وضوح نشاندهنده تحولات اجتماعی، سیاسی و تکنولوژیکی دوران پس از جنگ جهانی اول است. ترکیب این زمینهها با داستانی هیجانانگیز و شخصیتهای پیچیده، این رمان را به یکی از آثار برجسته کریستی و یکی از بهترین داستانهای کارآگاهی تاریخ تبدیل کرده است. هرکول پوآرو در استانبول از طریق تلگرافی به لندن فراخوانده می شود. او سوار بر قطار سریع السیر شرق شده و عازم لندن می شود. در میان راه، طوفان حرکت قطار را مختل کرده و آن را متوقف می کند. در این شرایط پوآرو متوجه ناهمگونی جمع مسافران قطار می شود. زنان و مردان بسیاری در سنین مختلف، از طبقات اجتماعی گوناگون در قطار حضور دارند. توجه پوآرو بیش از همه به ساموئل راچت جلب می شود که یک تاجر ثروتمند آمریکایی است. راچت از پوآرو می خواهد که به عنوان محافظ شخصی او استخدام شود، ولی پوآرو نمی پذیرد. مدتی بعد قتلی اتفاق می افتد. جسد راچت با دوازده ضربه چاقو در کوپه اش پیدا می شود. پوآرو شروع به تحقیق درباره قتل می کند. او متوجه می شود که راچت به ماجرای آدم ربایی و قتل دیزی آرمسترانگ که در گذشته رخ داده ارتباط دارد. دیزی دختر خردسال آقا و خانم آرمسترانگ بوده که به وسیله گانگستری به نام کاستی ربوده شد. کاستی در ازای آزادی دیزی پول زیادی طلب کرد و والدین دیزی نیز پول را پرداخت کردند، اما پس از این کار جسد فرزند خود را تحویل گرفتند. مادر دیزی که در آن زمان باردار بود کودک نارس و مرده ای بدنیا آورد و خود درگذشت و پدرش نیز خودکشی کرد. مرگ دیزی و والدینش زندگی بسیاری از دوستان و آشنایان این خانواده را تحت تاثیر قرار داد و آسیب های زیادی به آنها وارد کرد. در حالی که کاستی جنایتکار از چنگ عدالت گریخت و ناپدید شد. پوآرو متوجه می شود که راچت همان کاستی بوده که هویت خود را تغییر داده و به عنوان یک تاجر فعالیت می کرد. اگر قبلا کتاب را نخوانده باشید یا یکی از اقتباس های متعدد سینمایی اش را ندیده باشید، بعید است حدس درستی درباره قاتل داشته باشید. از این جا به بعد را به خودتان می سپارم اما نکته شگفت انگیزی در انتهای کتاب هست. یک رفتار غیر منتظره از پوراو که همیشه طرفدار قصاص قاتل است. این جا وجه مسیحی بودن پوارو و در واقع خانم آگاتا کریستی خودش را نشان می دهد. پوارو در فاصله میان کشف قاتل با دیدار پلیس، با انجیل خلوت می کند تا راهی پیدا کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.