یادداشت سید علی مرعشی
1401/4/11
4.3
60
آمریکا بدون روتوش! پیشتر استاین بک را با «موش ها و آدم ها» شناختم. پایان بندی بی بدیل آن اثر باعث شد تا با خود عهد ببندم کتابی دیگر از این نویسنده را بخوانم. هرچند این کتاب در وهله اول مرا به یاد فیلم های سیاه و سفید دهه۵۰ میلادی راجع به مزرعه داران مناطق میانی و جنوب آمریکا انداخت اما مطالعه این کتاب برای من از این هم شخصی تر شد. وقتی که امتداد «ریشه ها» الکس هیلی را در زمانی دیگر و در سفید پوستان اوکلاهاما یافتم. آغاز صنعتی شدن در ایالات متحده همراه شد با ورود مظاهر تکنولوژی به زمین های کشاورزی و تحت فشار قرار گرفتن مزرعه داران توسط بانک ها؛ «توسعه» به رویای مدیران بالامرتبه و کابوس فرودستان تبدیل شد. افزایش فاصله طبقاتی ابتدا تأسف و سپس خشم قشر ضعیف را برانگیخت. قسمتی از متن کتاب: «چگونه میتوان کسی را ترساند که شکمش فریاد گرسنگی میکشد و رودههای بچههایش از نخوردن به پیچ و تاب در میآید؟ دیگر چیزی نمیتواند او را بترساند. او بدترین ترسها را دیده است.» (خوشههای خشم – صفحه ۴۲۲) ماجرای سفر خانواده جاد، نقبی است به دل جامعه کارگری و مهاجر آمریکا و برای خواننده ایرانی حاوی دو درس مهم است: ۱-قلم واقع گرایانه نویسنده که رسالت اجتماعی خود را با ارسال پیامی هشدار دهنده به آیندگان پی می گیرد، حقیقتا ستودنی است. ۲-بسیاری از مسایل اجتماعی ایجاد شده در تاریخ معاصر ما، حاصل ایجاد تحولی در مقیاس جهانی است که دیر یا زود آثارش دامن جامعه ما را نیز می گیرد. سرریز وضعیت دیگر جوامع در ادبیات آنها نمود می یابد، درنتیجه مطالعه ابعاد ادبی تاریخ تلاشی است برای شناخت و درک بهتر جامعه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.