یادداشت Teu

Teu

Teu

1403/12/4

        روایت این داستان از لحظه‌ای شروع می‌شود که مردی در فضایی مانند اتاق ایزوله‌ی بیمارستان، چشم باز می‌کند و بازوهای رباتیکی را می‌بیند که از سقف به طرف تختی که او روی آن دراز کشیده آویزان‌اند. مرد نمی‌داند کیست، نمی‌داند کجاست اما می‌داند که از فیزیک، زیست‌شناسی، شیمی و... سر در می‌آورد؛ پس شروع می‌کند که با اطلاعاتی که دارد شرایط را درک کند. هر بار که شخصیت‌ِ اصلی -رایلند گریس- چیزی از گذشته‌ به خاطر می‌آورد، روایت به خط زمانی گذشته بازمی‌گردد و ما با رخدادهای سال‌های پیش روبرو هستیم. (این رفت و برگشت‌ها گیج‌کننده و پیچیده نیستند.)

پروژه‌ی هیل مری، پروژه‌ای است که برای نجات زمین برنامه‌ریزی و طراحی شده. انرژی خورشید به دلیلی غیرمنتظره در خطر است؛ دارد تمام می‌شود و این حیات زمینیان را مورد تهدید قرار داده. چطور می‌توان جلویش را گرفت؟ جزییات پروژه‌ی هیل مری از چه قرار است؟ نویسنده با منطق و علم از داستانی که نوشته دفاع می‌کند. تقریبا تمام جزییات داستان به صورت علمی شرح داده شده؛ شاید برخی مسائل گنگ و فهمشان برای مخاطبان سخت باشد اما بیشترشان را می‌توان با کتاب‌های درسی دبیرستان (خصوصا فیزیک) فهمید. از آنجایی که این کتاب در زیرژانر علمی-تخیلیِ سخت قرار می‌گیرد، این توضیحات مناسب و به اندازه بودند؛ اما اگر از این سری مباحث خسته می‌شوید و حوصله‌تان سر می‌رود، پیشنهاد می‌کنم که یا بیخیالش شوید یا وقتی خیلی خیلی پرانرژی و باحوصله هستید شروعش کنید.

من با شخصیت اصلی احساس همدردی نداشتم. دوستش داشتم، شخصیت جذاب و جالبی داشت؛ اما همدردی و درک من را نمی‌طلبید. اینطور برداشت کردم که نویسنده ترجیح داده که تمرکز خوانندگان بیشتر روی مهارت و دانشِ رایلند گریس باشد و این ترجیح با توجه به داستانی که روایت می‌شد، -لااقل از نظر من- به جا و درست بود. روابط بین شخصیت‌ها خیلی خوب نشان داده شده و تاثیر قابل‌توجهش بر پایان کتاب دوست‌داشتنی بود. پایان کتاب خیلی برای من متاثرکننده بود. با خواندن خط آخر به معنای واقعی منفجر شدم‌؛ از فکر، از اشک، از احترام. برای من اثر متفاوتی بود و هنوز هم با به خاطر آوردنش افکارم فقط یک جمله را در خود تکرار می‌کنند:« عجب کتابی!»
      
86

7

(0/1000)

نظرات

ریویو لطفا🤲🏻
1

1

Teu

Teu

1403/12/4

یکم دیگه می‌ذارم🤝🌟 

0