یادداشت عسکری فضل اله نژاد

        
رمان «گوژپشت نتردام» در پاریس قرن پانزدهم و حول کلیسای معروف نتردام می‌گذرد. داستان متمرکز بر سه شخصیت اصلی است:  

1. **کازیمودو** (گوژپشت نتردام): زنگ‌زن زشترو و ناشنوای کلیسای نتردام که توسط کشیش **کلود فرولو** بزرگ شده است.  
2. **اسمرالدا**:
رقاصه کولی زیبا و مهربان که مورد توجه بسیاری از مردان، از جمله فرولو و کاپیتان **فوبوس** قرار می‌گیرد.  
3. **کلود فرولو**:
کشیش شرور و وسواسی نتردام که عشق بیمارگونه‌ای به اسمرالدا دارد.  

- فرولو از عشق یکطرفه به اسمرالدا دیوانه می‌شود و وقتی می‌بیند او عاشق فوبوس (سربازی خوش‌چهره اما بی‌وفا) است، به فوبوس حمله می‌کند و او را زخمی می‌کند، اما اسمرالدا به جرم حمله به فوبوس دستگیر می‌شود.  
- کازیمودو، که عاشق اسمرالدا است، او را از چوبه دار نجات می‌دهد و در کلیسای نتردام پناهش می‌دهد.  
- فرولو اسمرالدا را فریب می‌دهد و او را از کلیسا بیرون می‌کشد تا اعدام شود. کازیمودو وقتی متوجه خیانت فرولو می‌شود، او را از بالای نتردام به پایین پرتاب می‌کند.  
- اسمرالدا در نهایت اعدام می‌شود و کازیمودو، با غم از دست دادن او، کنار جسدش می‌میرد. سال‌ها بعد، اسکلت‌های درآغوش گرفته‌شده آن دو پیدا می‌شود.  

**تم اصلی:**  
عشق، تقدیر، ظلم جامعه و تضاد بین زیبایی و زشتی درونی و بیرونی.  

این رمان تراژیک، یکی از شاهکارهای ادبیات فرانسه است که همدردی با انسان‌های marginal شده (مانند کازیمودو) را به تصویر می‌کشد.
      
3

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.