یادداشت zahrakhalaji
دیروز
این کتاب، پر از داستان های والد و کودک است که در پس کلیشه هایی که ما از والدین داریم ناگفته مانده است .... متیو ازدواج والدین خود را ازدواج دو کودک مینامد به این معنا که انها بلوغ عاطفی کافی برای ازدواج را نداشته اند و وقتی این ازدواج به طلاق ختم میشه ، کودکی در این میان بوده است که دنبال منبعِ عشق میگشته اما پیدا نمیکرده، از طرف پدر طرد شده بوده و برای اینکه مادر او را طرد نکند انواع مکانیسم ها را به کار میگیرد پسر خوب بودن ، بی دردسر بودن و بامزه بودن ...یه بامزه ی دردناک و همین ایده ی دردناک باعث میشه تمام عمر احساس کنه به اندازه کافی، کافی نیست همه مکانیسم های پیچیده رو به کار میگیره که خودش نباشه ... و این "کودک بدون همراه " بودن است که سناریو های بقیه زندگی متیو را میسازد . همه ی حفره های خالی درونش رو سعی میکنه با دراگ و الکل پر کنه و یهو به خودش میاد و میبینه، دیگه این کار برای لذت نیست بلکه از سر عادته و معتاد شده در نهایت فکر میکنه شهرت میتونه اون حفره ی خالی درونش رو پر کنه ... هنرپیشه یکی از پربیننده های ترین سریال های تلویزیونی "فرندز" میشه و عاشق تک تک لحظه های که در جریان فرندز اتفاق می افته اما همچنان درگیر اعتیاده و شهرت انگار فقط تنها تر از قبلش کرده پدر و مادر های گرام : اگه اون تایید اولیه و اون دلبستگی ایمن در سال های ابتدایی زندگی شکل نگیره، میتونه لحظه ای رو در زندگی فرزندتون خلق کنه که به خودش میاید ومیبیند دارد با "جولیا رابرتس" بهم میزند چون خودش رو کافی نمیبیند در حالی که هنرپیشه موفق ترین سریال تلویزیونی است.... بقیه روزای زندگیش در حسرت رابطه ای هست که قبلا بهترین هاش رو داشته و بهم زده .. لحظه هایی رو در زندگی فرزندتون خلق میکنه که روزانه پنجاه و پنج قرص مخدر مصرف میکنه و زندگی او خلاصه شده تو سیکل های اعتیاد و پاکی و رنج سم زدایی و بازپروری .... پس عشق غیرمشروط خط اول والدگری است . " و درنهایت راه خروج از هر رنجی از میان ان میگذره ... دوست داشتن خود و بخشیدن والدین و .... پاکی و سبکی به متیو میده که همه عمر ارزوش رو داشته ....
(0/1000)
zahrakhalaji
دیروز
1