یادداشت fatemeh jafarzadeh
1403/10/23
خدای من، هر صفحه از این کتاب نفس من را بند میآورد. و اما داستان کتاب چیزی نیست جز زندگی واسیلی. همین و بس. هیچ اکشن و حتی هیچ سفری در این داستان نیست اما شما را وادار به ساعتها نشستن و خواندن میکند. و چه بگویم از قلم آندرییف و ترجمه و ترجمه و ترجمهی شاهکار. توصیفاتی که فقط میتواند الهام یک خدای شعر در ذهن آندرییف باشد. آندرییف را به عنوان پدر اکسپرسیونیسم ادبیات روس میشناسند و سبک ادبیاش را ترکیبی از عناصر مکاتب ادبی رئالیسم، طبیعتگرایی و نمادگرایی روسی میدانند. اما فارغ از ایسمها باید بود و فقط خواند و لذت تام برد. سفر فیزیکی در داستان نیست اما روح واسیلی دائم در سفر است در حال تکامل و یا حتی در حال سقوط. دومین کتابی است که از آندرییف خواندهام و یکی از بزرگترین دستاوردهایی که در کتاب خواندنم دارم آشنایی با این قلم است. تا حدودی حال و هوای آندرییف با تولستوی برای من شبیه به هم است و در تمام مدتی که زندگی واسیلی را میخواندم به یاد پدر سرگی افتادم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.