یادداشت
2 روز پیش
خدای من هر صفحه از این کتاب نفس من رو بند میآورد. و اما داستان کتاب چیزی نیست جز زندگی واسیلی. همین. هیچ اکشن و حتی هیچ سفری در این داستان نیست اما شما رو وادار به ساعتها نشستن و خوندن میکنه. و چی بگم از قلم آندرییف و ترجمه و ترجمه و ترجمهی شاهکار. توصیفاتی که فقط میتونه الهام یک خدای شعر در ذهن آندرییف باشه. آندرییف رو به عنوان پدر اکسپرسیونیسم ادبیات روس میشناسن و سبک ادبیاش رو ترکیبی از عناصر مکاتب ادبی رئالیسم، طبیعتگرایی و نمادگرایی روسی. اما فارغ از ایسمها باید بود و فقط خواند و لذت تام برد. سفر فیزیکی در داستان نیست اما روح واسیلی دائم در سفر هست در حال تکامل و یا حتی در حال سقوط. دومین کتابی هست که از آندییف خوندم و یکی از بزرگترین دستاورد هایی که در کتاب خوندنم دارم آشنایی با این قلم هست. تا حدودی جنس آندرییف با تولستوی برای من شبیه به هم هستن و در تمام مدتی که زندگی واسیلی رو میخوندم به یاد پدر سرگی افتادم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.