یادداشت محمد دهقانی

اتومبیل خاکستری
        درباره کتاب و نویسنده نکاتی مطرح میکنم با وجودی که کتاب تموم نکردم، واقعا حیف دیدم که این یادداشت ننویسم برای کتاب، و به خود داستان نمی پردازم، شاید در وقت مناسب دیگری...
نویسنده ای که سراسر زندگی با فراز و نشیب های بسیاری دست پنجه نرم می‌کند «الکساندر استپانوویچ گرینفسکی » «۱۸۸۰-۱۹۳۲» وی پس از سومین مرتبه که دستگیر و تبعید به سیبری میشود فرار میکند و به سن پترزبورگ می رود و به پیشنهاد دوست روزنامه نگارش به نوشتن رو می آورد و آثار خود را با نام مستعار «الکساندر گرین» منتشر میکند.
یک روس نئورمانتیک که اسامی بسیاری بر 'قلم، درونمایه ی داستان هایش و فرم' او سایه انداخته از جمله:«هوفمان, الکساندر چایانوف، پوشکین، لرمانتوف، گوگول و خداسویچ »  اما کاملا روشن است...
اکثر داستان های او در ناکجا آبادی "سرزمینی در کنار دریا" جریان دارد به اسم «گرینلاندیا»،این نکته تداعی گر «یوکناپاتافا» فاکنر بود برای من، مکانی که به عقیده منتقدین عظیم ترین آفرینش خیالی در دنیای ادبیات می دانند. دستگیری ها و تبعید او هم یادآور سرگذشت داستایفسکی.
دسته بندی این کتاب « نوولا » هست که شاید برای منِ نوعی کمتر شناخته شده باشه، این لفظ به داستان هایی اطلاق میشود که نه به مختصری داستان کوتاه هست و نه به اندازه رمان بلند. چیزی در حدود ده هزار تا چهل هزار کلمه؛ با این حساب از بیگانه کامو، مزرعه حیوانات اورول گرفته تا پیرمرد و دریا همینگوی و سرود کریسمس دیکنز، مسخ کافکا و حتی بوف کور صادق هدایت در این دسته جا می گیرد.
در یادداشت های دبیر مجموعه آقای علاقه مند به این نکته اشاره شده که: « با گذشت زمان و بسط مدرنیته در همه ی جنبه های زیست معاصر، که به ناچار توأم با سرعت و بی دقتی است، خواندن رمان هایی در ابعاد کلاسیک برای بشر امروزی نه دشوار که پس زننده می نماید. از طرفی وضع اقتصادی حکم می کند که کتاب هایی با هزینه کم تر در دسترس مخاطبان قرار گیرد. »
آندری تارکوفسکی، فیلم ساز شهیر روس، گرین را «شاعر به معنی حقیقی کلمه» توصیف می کند و او را فردی آگاه به جهان می داند که شیوه ای منحصر به فرد برای ارتباط برقرار کردن با واقعیت دارد و فلسفه ای برای هدایت انسان در مسیر زندگی.
از اولین تجربیات لذت بخش چاپ اول و تازه های نشر خواندن.

      
29

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.