یادداشت Sunrise
7 روز پیش
به نام خدا سلام کتاب یه مقاله ی پژوهشی بود در راستای بررسی دوره های مختلف مدیریت حجاب، نتایج، نظرات، بینش ها و نگرش های مردم راجع بهش و همچنین طرح های موجود برای حل آن(در سال 94 فکر میکنم) نقاط قوت کتاب: 1.اصولا تصور هردو طرف، چه اینوری، چه اونوری، اینه که حاکمیت در خصوص حجاب یا افراط کرده یا تفریط. درحالیکه ما در این کتاب به وضوح میبینیم که این فقط "حاکمیت" نیست که در مورد حجاب کار کرده بلکه متغیر هایی از قبیل "رسانه"، "مردم"، "نخبگان" و.... هم موثر هستن. 2.اونوری (دگرانديش ها) معتقد به افراطه در این موضوع. ما با خوندن کتاب میفهمیم که این افراطی که میگن، درصورتی که یه شرایطی برقرار باشه اصلا "افراط" برداشت نمیشه (برای مثال ما در دوره ی اول مدیریت حجاب که اوایل انقلاب تا دهه ی 60 رو در بر میگیره، با سلب ورود افراد فاقد پوشش به ادارات، بسته شدن مراکز فساد و فحشا و بار ها، برخورد های سخت و قاطعیت در امر حجاب هستیم. اما در این دوره، حجاب یه امر ارزشی، مقدس، خیلی خوب و نشانه ی "خوب بودن" از طرف مردم تلقی میشده و با همراهی مردم، حاکمیت و رسانه و نخبگان، این امر که الان سختگیرانه به نظر میرسه، کاملا پذیرفته، درست و حتی مطبوع بوده) 3.اینوری(حزب راست، اصولگراها و عده ای که در اینمورد قائل به تفریط هستن) معتقده که در امر حجاب تسهیل، بی توجهی، توجه غیرعالمانه و غیر دقیق شده، درحالیکه این کتاب نشون میده که قوانینی که درباره ی حجاب تصویب میشدن، تا چه حد ریزبین، متوجه جزئیات، متناسب با علت یابی(هرچند ناخوشایند یا نامتناسب) و متکی به دقت بودن. 4.هردو طیف معتقد به بی اعتقاد تر شدن مردم در طول این سالها هستند، در حالیکه کتاب نشون میده که در این سالها، همواره مردم معتقد به حجاب بودن(به عنوان یه ارزش و حتی معتقد به اصول اخلاقی و فقهی مربوط به روابط نامشروع و غیره در این حوزه ها) اما التزام عملی نداشتن. مردم معتقد بودن و هستن که لباس تحریک کننده، بدننما، جلف، بدشکل و... نپوشن و اینارو خیلی بد میدنستن و میدونن، اما وقتی اسم حجاب روش گذاشته میشه، گارد عملی جلوش میگیرن. 5.کتاب نظر سنجی ها و تحقیقات خیلی جالبی داره که نظرتونو راجع به موضوعات اینچنینی و واکنشای مردم خیلی خیلی عوض میکنه و قابل توجهه. 6.یه سری شبهه درمورد امام خمینی رو جواب میده که خیلی جالبه. 7.کتاب به طرز محققانه و نقطهزنی، مبنای پژوهش خودش رو بررسی فاصله ی میزان عمل و اعتقاد مردم قرار داده. نویسنده، میگه که بخش زیادی از مردم (حدود 95 درصد در سال 94) معتقد به پوشش و حجاب هستن و از نظر خودشون اینو رعایت میکنن، اما در عمل، با اعتقاداتشون فاصله دارن(تصور کنید که یه گنجشک، معتقد باشه که یه پرنده ی کوچولو و سریعه، اما در عمل، اصلا پرواز نکنه و با وجود اینکه وقتی یه کم میپره، تصور یک پرواز جانانه داره، یا یه دانش آموز درسخون، که معتقده که درس خوندن متعادل باعث نمره ی خوب توی پرسش و آزمون میشه، درساشو خیلی افراطی دنبال میکنه و در تصور خودش، کم گذاشته) 8.متن کتاب خیلی آسون و خوبه و برخلاف بقیه ی کتاب های پژوهشی در حوزهی قانون گذاری یا سیاستگذاری، نتایج رو آسانفهم تفسیر و بیان کرده. 9.کتاب نشون میده که از کجا، اقلیت بیپوششِ دو سه درصدری سال 57، به اقلیت هفت هشت درصدی سال 94 و مرددین 20 درصدی همون سال، تبدیل شدن و عامل اون رو، یک دوره سیاست تسهیل در این امر بیان میکنه که به دلایل اقتصادی و اوضاع بعد از جنگ، رییس جمهور وقت، مبنا رو اقتصاد قرار میده و برای این کار، از سرمایه های همون اقلیت (که به خاطر پوششون و همینطور ثروت بادآوردشون طرد شده بودن) استفاده میکنه و بوم! چی میشه؟ یهو ثروت و به تبعش همون اقلیت میان در مرکز توجه و الان، بیحجابی، میشه سمبل قدرت و ثروت و حجاب چی؟.....بگذریم. این تفکر بعضی از نسل دهه ی 60 و 50 مبنی بر اینکه خانمای شلحجاب، امروزی هستن از همین جا اومده به نظرم. 10.میفهمین که خیلی از بیانات رهبری مال الان نیستن و دقیقا توی چه زمینه و زمانه ای بیان شدن و قشنگ متوجه کاسبی ای که بعضی (تاکید میکنم، بعضی) از افراد مذهبی نما دارن از این سخنان میکنن میشین. متوجه میشین که رئیسجمهور ها، نخست وزیر ها و افراد موجود توی حاکمیت چطور توی این مسئله موثر بودن و میفهمین رسانه ای که دست اقلیته چجوری فریبتون میده! نقاط ضعف کتاب : 1.درواقع نقاط ضعف کتاب نیست اما جا داره بگم، وقتی کتابو میخونین، اگه دغدغه ای داشته باشین، از بی منطقی و تاریخنخون بودن برخی از دغدغه مندان این حوزه قلبتون به درد میاد. اگر هم کلا خنثی یا بی اعتقاد باشین، ممکنه بعضی از بخشای کتاب براتون تعجب آور یا خشمآور باشه. 2.کتاب وقتی که داره میگه که مردم معتقد هستن اما انجامدهنده نیستن، اظهار میکنه : «اگه کسی به این نتایج توجه کنه، میتونه راه حلای خوبی ارائه بده!». اما خود نگارنده اصلا راهحل و پیشنهادی (از خودش) ارائه نمیده و صرفا پیشنهادهای موجود در اون سال(94) رو بررسی میکنه. 3.خب بازم تقصیر نویسنده نیست، اما خیلی جاداشت که این پژوهش ها و این کتاب های این مدلی، بعد از 1401 و تا زمان کنونی ادامه پیدا میکرد و منتشر میشد، چون پرواضحه که دلایلی که در کتاب بیان شده، (تا حدودی) قابل تعمیم به 5 سال بعد نگارشش باشه چراکه الان شرایط، چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ فرهنگی، چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ عقیدتی تغییر کرده و آگاهی از این شرایط میتونه خیلی کمک کننده باشه. 4.نویسنده یه جای کتاب اشاره میکنه : « این گسست میان اعتقاد و عمل مردم، نشون میده که بر خلاف چیزی که سیاست گذار ها در اسناد دوره ی دوم و سوم حجاب مد نظر داشتن (سیاستگذاری فرهنگی مبتنی بر افزایش ایمان!) داشتن ایمان، باعث عمل نمیشه.» اما ایشون اشاره نمیکنن که خب، این بین، در مسیر تبدیل ایمان به عمل، چه عاملی باعث اشتباه افراد یا مغایرت عمل و ایمانشون میشه؟ (این عامل مغایرتایجادکن، به نظرم موضوع "گرایشات" باشه. چون اطلاعات و آگاهی، برای عمل کافی نیستن و حد اکثر یه عمل خشک رو به همراه میارن. اما اینکه این "گرایش" به چی، کی، کجاست، چطوری ایجاد شده، عاملش داخلی یا خارجیه، چرا ایجاد شده و.... نیاز به یه پژوهش خیلی خیلی گسترده و جامع داره) بخونیدش. دیدتون باز میشه این بحثایی که الان راجع به حجاب میشه (نحوه ی مدیریتش، نه خودش) رو میفهمین که مال صد سال پیشه و الان واقعا صحبت این چیزا نیست و راه حل میخوایم! واقعا اگه کسی دغدغه داره، اول باید سابقه رو ببینه، بعد راه حل ارائه بده. والسلام من اتبع الهدی!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.