یادداشت مهدیه روزبهانی
1403/7/4
4.1
81
توی کتاب یه روز که شخصیت اصلی تو خونه تنها بوده زنگ در رو میزنن. وقتی آیفون رو بر میداره یکی میگه امام زمان منتظر شماست. تشریف بیارید بیرون. شخصیت اصلی توی صداقت اون فرد و اینکه واقعا امام منتظرن شکی نداره. ولی نمیره. انگار نمیتونه. تا جایی که یادمه به فرد پشت در میگه صبر کنید برم لباسمو عوض کنم. فرد پشت در میگه امام منتظرن و عجله دارن. وقت نیست همین جوری بیاین. قبلا وقتی کتاب رو خوندم بارها به این فکر کردم توی اون لحظهای که به ما میگن بیا امام منتظره چه واکنشی نشون میدیم؟ مثل بعضی از آدمای تو کتاب میگیم صبر کنید ما کارفرهنگیمون رو بکنیم و جامعه رو آماده کنیم بعد شما ظهور کنید؟ یا با بهانهی لباس عوض کردن جا میمونیم؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.