یادداشت فاطمه مناقبی
1404/3/2 - 14:15
جلد اول مایکل وی به مراتب از بقیهی جلدها ضعیفتره. چرا؟ مهمترین دلیلش خود مایکله. ما در پایان این جلد و همینطور در کل مجموعه شاهد یک رهبر هستیم که جدا از جثهی کوچکش ذاتاً یک مدیره و استعداد آشکاری در مدیریت اوضاع داره. اما جلد اول فقط ضعفهای مایکل رو روایت میکنه. حقشو از کسی نمیگیره، اصلا نصف مدرسه نمیدونن این آدم وجود داره، با این حال خیلی راحت با مردم حرف میزنه و میبینیم که شعور اجتماعیش خیلی هم بالاست. خب نمیشه کهههه طرف هم طرد شده و منزوی باشه هم سر و زبوندار و مبادی آداب و... طوری که پدر یکی از بچهها بعد از ملاقات با مایکل بهش میگه خوبه که هنوز بچههایی هستن که ادب و تربیت دارن! (نه اینکه مایکل صرفا بیتربیت نیست! منظور اینه که رفتار رسمی رو بلده) مایکل خیلی لفظ قلم و درست حسابی صحبت میکنه و ارتباط میگیره و در عین حال آخر قصه میبینیم که به شدت جسوره. تازه خیلی سریع و نه کاملا خود به خود به مرکز توجه بچهها تبدیل میشه. خلاصه که به نظرم مایکل اول این جلد و آخرش در یک نفر نمیگنجن اما خوشبختانه در تمام جلدهای بعدی تعادل هویتی کاراکترها اوکیه و این مشکل تکرار نمیشه. تازه در کنار همهی اینها مدلی که مایکل و مامانش نسبت به هم هستن یه جوریه برام😂 خیلی مادر و فرزند آرمانیییای هستن و یکم ناواقعیه:) حالا چرا مجموعهی مایکل وی رو دوست دارم؟ ۱. بیاساس نبودن: شما اگه فرض اولیه که دستگاه امایآی اشتباه عمل کرد و یه سری بچهی جهش یافته (به قول اوستین) به وجود آورد که قدرتهای مختلف دارن رو بپذیرید دیگه تمام اتفاقات بر اساس این مسئله منطقی و درستن. اتفاقات فضاااییی و تخیلی محض نیستن. ۲. بار علمی بالا یا همون اوستین! بله، حضور این کاراکتر به جز اینکه حضورش به عنوان یه دوست در کنار مایکل خیلی مهمه، به شدت هم راهگشاست. هم با نقشههای به شدت هوشمندانهش و هم با اطلاعات علمی فوق العادهش. انگار یه جاهایی نویسنده از زبان اوستین با ما حرف میزنه و دلیل اتفاقات رو توضیح میده تا کتابش تبدیل به چرت و پرت نشه :) این نقش معلمگونهی اوستین میتونه از نظر بعضیا نقطه ضعف باشه اما به نظر من نقطه قوت بود! نویسنده به شدت مطالعه داشته برای این مجموعه و با نکات علمی به طرز خلاقانهای بازی میکنه و اونا رو با قصهش هماهنگ میکنه. نه اون نکات غیرعلمی میشن و نه قصهش. خواننده هم این وسط بیاطلاع نمیمونه. ۳. مایکل! مایکل یه نمونهی تمام عیار از یه کاراکتر نوجوان قهرمان و رهبره که زورگو یا خیلی عجیبغریب هم نیست. ضعفهایی داره مثل تورتش یا قد و قوارهش اما ویژگیهای فوق العادهای داره که هر خوانندهای (مثل من) که در طول داستان به شخصیتها و طبیعی بودن و ویژگیهاشون توجه زیادی میکنه رو غافلگیر میکنه. البته خب به جز جلد یک که بالاتر توضیح دادم چرا:) اما مایکل یکی از کمیابترین کاراکترهاییه که میتونید بشناسید! توانایی نویسنده در خلق یک انسان واقعی، با تمام کم و کاستیها و قوتها و مشکلات و تردیدها و... قابل تحسینه. ۴. نوع روایت جدید: خیلی جالبه، فصلهایی که مایکل در اونها حضور داره از زبون خودش روایت میشن اما اونایی که مایکل توشون نیست، راوی سوم شخص دارن که مدل روایت خیلی جالبیه. اینجوری هم از شخصیت اصلی درک کامل داریم، هم از ندونستههاش، هم از شرایط کلی حوادث. پ.ن۱: راستش تعداد خیلی زیادی از علمی تخیلیها و فانتزیها چرت و پرتن:) بیاساس و پر از صحنه و... خلاصه تجسم کاغذی بیمحتوایی😬 مایکلوی تنها علمیتخیلی این مدلی (افرادی که قدرتهای عجیبغریب، خصوصا الکتریکی! دارن.) هست که من میپسندم چون از همه لحاظ متعادله، البته احتمالا ترجمه هم در این موضوع بیاثر نبوده اما بازم مطمئنم نسخهی اصلیش هم به صدتای کتابای دیگهی این سبکی میارزه! پ.ن۲: به تمام نوجوانانی که از علم، مخصوصا فیزیک، لذت میبرن پیشنهاد میشود! _ شهریور ۱۴۰۴، بازخوانی به بهانهی انتشار جلد ۱۰
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.