یادداشت هاجر نوروزی

آدم رویایی
        آدم رویایی ، خاکستر رویاهای گذشته اش رو بی‌خودی پس می‌زند ، به این امید که میان آن جرقه‌ی کوچکی بیاید ، فوتش کند تا دوباره جان بگیرد . تا این آتش برافروخته ، قلب سرمازده‌اش را گرم کند و همه‌ی آنهایی که برای او عزیز بوده‌اند ، برگردند . همان چیزهایی که قلبش را به تپش انداخت و خونش را جوش آورد . اشک را از چشمانش سرازیر کرد و آن‌گونه با شکوه فریبش داد !!
      
5

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.