یادداشت علی کریمی
1404/6/9
مفهومی که خانم دوبووار میخواست انتقال بده که زندگی جاودانه ملال انگیز پوچ مانند یک مرده متحرک همش یه چرخه تکراری مشاهده میکنی لذت زندگی کردن نوشیدن دیدن و... مانند انسان های عادی هرگز تجربه نمیکنی چون میدونی تا آخر زنده هستی و این چیز های برایت کوچک بی ارزش میشوند و در نهایت چنان آرزوی مرگ میکنی که ای کاش آن دارو نخورده بودم انسان های عادی فقط یه زندگی دارند و از تک تک لحظات در کنار عزیزانشان بهره میبرند.این مفهوم کلی کتاب بود اما در 430صفحه داستان خیلی کند و تکراری که بزور تمومش کردم میخواستم نصفه ولش کنم و اینکه این مرگه که به زندگی انسان ها معنا میده و هر موقع عاشق میشد فوسکا شروع میکرد به گفتن " من الان احساس زنده بودن میکنم" عشق ورزیدن =حس زنده بودن
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.