یادداشت پرستو خلیلی

                این نمایشنامه 57 سال قبل تر از نمایشنامه ی «در انتظار گودو» چاپ شده.

همونطور که از عنوان پیداست داستان درباره‌ی کورهاست.
این کورها توسط فردی از جایی که ازشون مراقبت میشده خارج میشن ولی به دلیل بی کفایتی و خود خواه بودن اون فرد، کورهای بندگان خدا گرفتار مشکل بزرگی میشند و نمیتونن هیچگونه تصمیمی بگیرند.
خیلی نمایشنامه ی دلهره آوری بود، وقتی سعی کردم خودم رو جای یکیشون بذارم تنها چیزی که تونستم حس کنم «ترس» بود...

پ.ن: چرا هیچکس این کتاب رو ندیده؟ :)
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.