یادداشت محمدقائم خانی
1402/3/2
. درک من از رمان سایههای باغ ملی، تسویهحساب فکری آدمی است که خودش با انقلاب همسوست، اما دارد اتفاقهای دهۀ پنجاه را واکاوی میکند و سعی دارد چیزی را هم از قلم نیندازد. من اسم این وضعیت را گذاشتهام تسویهحساب، البته نه به معنای جداشدن، بلکه به معنای روشنکردن تکلیف خود؛ چون حس میکنم خیلی از نویسندههای ما در این موضع بودهاند؛ مخصوصاً با محوریت علاقه به دکتر شریعتی، ولی چنین نگاهی را به سبک رمان سایههای باغ ملی ندیدهام یا خبر ندارم. شریعتی محل تلاقی سه ایده مبارزاتی دهه 40 و 50 است. هم مبارزه مسلحانه چپ های مسلح، مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق و مبارزه فرهنگی روشنفکری دینی. او در چنین نقطه ای ایستاده و بر طیف متنوعی از مخاطبان اثر می گذارد. نشانه اش بحث و گفتوگوهایی است که در روند رمان شاهد آن هستیم. یعنی آن تزاحم ایدهها در خود متن هم بهصورت گفتوگوی میان آدمهای غیرهمفکر دیده میشود. دیالوگها خیلی زیادند و حتی خوابگاه و حسینیه و باغ ملی و... شبیه به صحنه تئاتر میشوند. گویا ما صحنهای داریم به نام خوابگاه که محل رفتوآمد آدمها و گفتوگوی آنها با یکدیگر است و گویا کانونهایی وجود دارد که آدمها را برای گفتوگو به سمت خودشان میکشند تا نشان دهند کدام ایده درست است و باید به چه سمتی رفت. در رمان سایه های باغ ملی، این رویارویی ایدهها است که دارد داستان را جلو میبرد نه صرفاً کنش شخصیتهای قصه. حادثهها آنقدر زیادند که گویا از شخصیتها جلوترند و آدم حس میکند رمان 7-8 سال را روایت میکند، در صورتی که رمان تنها داستانِ 3 سال را بیان میکند. روایت رمان در مورد سه سال است، ولی یک بازۀ زمانی بیستوچندساله را دربرمیگیرد. که از پدر سامان و ماجرای ملیشدن صنعت نفت آغاز میشود و به حوادث سالهای 49 تا 52 ختم میشود. هرچند که اشارۀ رمان به ماجرای کودتای 28 مرداد به نسبت کل داستان کوتاه است، ولی آن را نقطۀ عزیمتی برای حوادث بعدی قرار میدهد. گویا حوادث آن مقطع ابعاد فرانسلی پیدا میکند. سامان با این که جوان است، اما انگار تمام بار تاریخ پیش از خود را هم بر دوش دارد و این مسأله بین زمان روایت و زمانی که شخصیتها با آن درگیرند، فاصله انداخته که البته غنای کار را بیشتر میکند. خصوصاً این که انتخاب کتابفروشی برای شغل پدر سامان هم انتخاب خیلی خوبی است.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.