یادداشت ملیحه سادات حق خواه
1402/3/15
3.9
6
داستان درباره حمله یه سری موجود ناشناخته اس، موجوداتی که با دیدنشون دچار جنون میشین و بلافاصله به فکر خودکشی میفتین. تنها راه مقابله هم بستن چشم هاست تا اونارو نبینین. حالا مالوری و دو کودکش بعد از چندسال دست و پنجه نرم کردن با تاریکی به دنبال راه فرارن. داستان جذابی بود اما مدل من نبود، شایدم پایان بندی کتاب اونجوری بود که کتاب رو از دسته مورد علاقه های من خارج کرد. ترجمه کتاب هم خوب بود. خطر اسپویل: از این دست حمله های موجودات عجیب و حیوانهای جهش یافته و ... زیاد توی فیلم های هالیوودی دیدیم. آخر همه اونا یه حس پوچی بزرگ سراغم میاد. در مورد این کتاب هم اینجوری بود، اینکه گونه انسان به راحتی منقرض بشن یا تعداد انگشت شماری ازشون بمونن برام غیر قابل درکه، تمام طول کتابم دلم میخواست تهش یه جوری انسان ها یه راه حلی برای این قضیه پیدا کنن. البته تازه متوجه شده ام که کتاب جلد دومی هم داره، شاید در اون جلد اتفاقات دیگه ای رقم بخوره.
(0/1000)
1402/4/11
0