یادداشت مهدیار
1402/11/19
4.1
47
از اون کتابا بود که به قول خود نویسنده:« انگار زمان ایستاده است و همراه دکتر در کتاب غرق شده است، به نظر میرسد جز این کتاب و چراغ و حباب سبز رنگش چیز دیگری در دنیا وجود ندارد.» چه کتاب کم حجم و پر حجمی بود واقعا. انقدر ازش بریده نوشتم که هر لحظه منتظرم بهخوان بنم کنه :)) خلاصه ببخشید نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم؛ خوندن کتاب رو «پیشنهادِ شدید» میکنم. حالا چرا ۵ ستاره نمیدم؟ چون با توجه به علایق و عقاید متغیر ما آدما که حتما در آینده تغییر میکنه، اگه بعدا یه کتابی خوندم که بیشتر باب میلم بود، احتمالا به اون باید ۶ بدم. یکم از پسگفتار رو هم مینویسم اینجا واسه خودم بمونه، اگه کتاب رو نخوندین از اینجا به بعد رو نخونین که اسپویل میشه :) *کشمکش اصلی داستان - یعنی بحث قهرمانان بر سر آنکه آیا فرقی میان اتاق کار گرم و راحت و اتاق شماره ۶ وجود دارد و اینکه آیا انسان باید در برابر «درد، پستی و رذالت» واکنش نشان دهد یا نه - با اعتراف قهرمان اصلی به درست بودن موضع طرف مقابل به نتیجه میرسد، یعنی او میپذیرد که « مبارزه، حساسیت در برابر درد و توانایی پاسخ دادن به عوامل تحریک کننده» واکنشهایی طبیعی است و احساس زندگی دقیقا در همین واکنش نشان دادن نهفته است.* گرچه خودم در حال حاضر کاملا باهاش هم نظر نیستم، ولی خب... :)
20
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.