یادداشت محمدرضا فریفته

        
ایوانف، روایتِ یک انزوای خودخواسته اما جبری:

یک باتلاق اجتماعی اساسی را تصور کنید؛ زمانی که همه دوستان و آشنایان شما که زمانی تصور می‌کردید در لحظه های دشوار همراهتان هستند هم تنهایتان میگذارند و حتی به دشمن بدل می‌شوند...

در آن زمان چه میکنید؟ با دست و پا زدن های بیهوده به عمق این باتلاق فرو می‌روید؟
و یا آرام میگیرید؟(تا باز هم بلعیده شوید)
«ایوانف» شرحی است عمیق بر این کابوس هولناک؛  مردی که در میان آشناینش غریب افتاده و به دنبال راه فرار می‌گردد...
اما چه راهی وقتی حتی در آینه نیز به جای تصویر خودش؛ موجودی مالیخولیایی و تنها می‌بیند؟

انگار که چخوف این نمایشنامه را به جای روسیه قرن نوزدهم؛ در دهکده جهانی قرن بیست و یکم نگاشته است؛ برای انسان هایی که حتی با خود نیز غریبه‌اند و هر روز «به جنگ آسیاب بادی می‌روند.»
      
287

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.