یادداشت مهدی نجف پور
1403/4/9
رنجهای وُرتر جوان یک تراژدی عظیم است. داستان صعود عشق در دل آدمی و افول او. در رابطه با این کتاب سخن های فراوان گفتهاند و همواره اثری مبنای الهام دیگران بوده است. همین باعث شده که اثر کنونی به رغم فوقالعاده بودنش در زمانهی خود در جامعهی کنونی پیش چشم بسیاری کلیشهای، مضحک، غیرقابل باور و بسیار ساده به نظر برسد. اما در حقیقت برای من کتاب منبعی عظیم از هنرمندیای بی حد و حصر داشت. آنچنان که فرم روایتِ رمان(با نامهنگاریها روایت را انجام میدهد) و در وهله بعد محتوای آن بر جان و روانم به شدت جاری شد و مرا مبهوت خود میکرد. این پرحجم شدن احساسات آدمی، این تجربهی رنج/عشقِ عظیم و عزیز آنچنان با گذشت زمان مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد که پس از پایانش با خود خواهید گفت که جقدر رنجهای او چقدر تراوش احساسات ورتر واقعی بوده و به راستی که انگار ما هم کسانی را دیدهایم و یا خود این پدیده را شخصا تجربه کردهایم. آن نحوهی خودکشی و تصمیم بر نیستی گرفتن به حدی هنرمندانه در کتاب قرار گرفته که در پایان از چنین پایانی برای ورتر جوان خشنود خواهید بود و همچنان بسیار بسیار غمگین. مخاطب بعد از خواندن این کتاب مسلما تعریف خود را از عشق مورد بازبینی قرار میدهد و با سوالاتی روبهرو خواهد شد که تا چه باید عاشق بود؟ آیا اصلا توان تصمیم گیری دارد؟ آیا میتوان عاشق نبود؟ کتاب داستانِ ورتر جوانیست که به روستایی میرود طی اتفاقاتی با دختری به نام لوته آشنا میشود و با مرور زمان میان این دو صمیمیتی بر قرار میشود و ورتر دل را به لوتهی معصوم میبازد. چندی بعد ورتر فارغ به عمل میآید که لوته نامزدی به نام آلبرت دارد و قرار است به زودی با او ازدواج کند. ادامهی کتاب تماما شرح حال این عشق دیوانه وار و کشمکش های ورتر با خودش، لوته و آلبرت را شامل میشود. این اثر را باید خواند. معتقدم که روند پاکبازی و رستگاری ورتر را بسیاری باید بخوانند تا برای خود تعریفی شخصی از عشق بسازند. اگر عشقی نافرجام هم داشتید با خواندن صفحات این کتاب همزاد پنداری بسیاری با ورتر خواهید داشت. چه بسا که با گریهی او بگریید و با رنج هایش رنجهای خود را یادآوری کنید. و تا حدی تمایز میان عشق و دوست داشتن را خواهید فهمید. دوست داشتن عملیست که میتوان متوقفش کرد اما وقتی عاشق میشوید.. عاشق شدهاید و این احساسات بر شما تحمیل میشود. البته که این ها در باب عشق کلاسیک صادق است اما هنوز هم رقم میخورد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.