یادداشت MBVPDR
1404/3/27
« در سایهٔ ناقوسهای کلیسا، زیبایی و زشتی در چرخهای ابدی میرقصند... » این شاهکار ادبیات فرانسه، داستانی تراژیک را در دل معماری گوتیک پاریس قرن پانزدهم روایت میکند. هوگو با نثری حماسی، سه قهرمان به یادماندنی خلق میکند: «کازیمودوی گوژپشت» ، «اسمرالدای کولی» ، و «کلیسای نتردام» که خود به شخصیتی زنده تبدیل میشود. چرا این رمان جاودانه شد؟ - نمادگرایی عمیق: گوژپشت نماد روح زیبای درون پوستهای نازیبا - توصیفات خیرهکننده: هوگو پاریس قرون وسطی را چنان زنده میکند که گویی در آن قدم میزنید - پرسشهای اخلاقی: آیا عشق واقعی فداکاری میطلبد یا تصاحب؟ ۵ نکته کمتر گفته شده: ۱. هوگو این رمان را برای دفاع از معماری گوتیک در برابر تخریب نوشت ۲. شخصیت کازیمودو بر اساس مجسمهساز گوژپشتی به نام «تراژان» ساخته شده ۳. فصل توصیف پاریس (کتاب سوم) خود درسنامهای در تاریخنگاری شهری است ۴. اسمرالدا یکی از اولین شخصیتهای زن مستقل در ادبیات کلاسیک است ۵. فیلمهای اقتباسی معمولاً جنبههای اجتماعی رمان را حذف میکنند در یک نگاه: «این رمان یادآوری است که هیچ انسانی ذاتاً شرور نیست، بلکه جامعه است که با نگاهش موجودات را میآفریند یا میکشد.» پ.ن (آیا ارزش خواندن دارد؟): پاسخ: یک «بله» پراحساس! - برای شما مناسب است اگر: عاشق ادبیات کلاسیک هستید • به تاریخ و معماری علاقه دارید • از شخصیتپردازیهای پیچیده لذت میبرید - شاید نپسندید اگر**: از توصیفات طولانی خسته میشوید • دنبال پایانبندی شاد هستید - نکته خوانش: نسخههای خلاصهنشده را انتخاب کنید تا قدرت واقعی نثر هوگو را حس کنید
(0/1000)
joiboy
1404/3/31
1