یادداشت نگین جعفری

        جهانیان
همه گر تشنگان خون منند،
چه باک ،زان همه دشمن
که دوست دار تویی...

در مورد نویسنده به این بسنده می‌کنم که ، آرتور کوستلر درباره نویسنده که نقاش هم هست(شاید هم برعکس) می‌گوید"فرد اولمن در نوشتن چنین رمان کوچکی بسیار موفق بوده است؛شاید از این رو که مانند همه‌ی نقاشان خوب می‌داند چگونه جزییات تصویری را می‌خواهد بکشد در چارچوب محدود بوم جا دهد،حال آن‌که نویسندگان،متاسفانه،برای نوشتن تا بخواهند کاغذ در اختیار دارند."
این کتاب را برای بار دوم خواندم.
روایت دو هم‌کلاسی با دوستی ساده و پاک دوران نوجوانی،که جهان به یکی لقب خاندان اشرافی می‌دهد به دیگری لقب یهودی فراری،آن‌ها را از هم جدا می‌کند...
نویسنده نوشته"در نوشتن عبارت((دوستی که حاضر باشم جانم را فدایش کنم.))دو دل بودم.اما پس از گذشت سی سال هنوز معتقدم که گزافه نمی‌گفتم و به راستی حاضر بودم،حتی با خوشحالی،که به خاطر  یک دوست بمیرم."

عجب از کشته نباشد به در خیمه دوست
عجب از زنده که چون جان به در آورد سلیم
      
21

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.