یادداشت سارا

سارا

سارا

4 روز پیش

        ارزش یک بار خواندن را داشت 
اینکه تونستم وضعیت روانی و افکار شخص پارانوئید رو بشناسم جالب بود 
این که با تفکر شخص اول همراه میشدیم هم خیلی جالب بود
همراه با شخصیت اول داستان گول خودم
گاهی اوقات خشمگین شدم و گاهی اوقات دلم سوخت 
نکته جالبش اینجاست که هیچ وقت دلم نخواست خودم رو جای هیچ کدوم از شخصیت های کتاب بذارم
بخش اتصال به تونل هم جالب بود
اتفاقات تصادفی که توی داستان میفتاد هم خیلی جالب بود
نوع انتخاب کتاب خیلی جالب بود سطر به سطر میشد لذت برد
ماریا در نقاشی خودش رو دید واسه همین به نقاشی خیره شد .
انسان حتی با خودش هم نمیتونه تمام پلیدی ها و افکارش رو در میون بذاره چه برسه با انسان دیگه
این دو شخص اگر تونل هاشون به هم متصل بشه پس دو شخص نیستن ، یک شخص واحدن و معنا نداره دو انسان متفاوت بودن
خصیصه ادبیات اغراق هست
در نهایت همسر ماری ابله را به چه کسی گفت؟
ماریا واقعا میخواست ازش سو استفاده کنه یا دوستش داشت؟
کتاب خوندن پوینتش اینه که جای شخصیت های مختلف زندگی کنی
وجه افتراق پارانوئید و صد اجتماع
تفاوت شک و پارانوئید
      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.