یادداشت مریم روشندل
2 روز پیش
خب، استونر تموم شد. تا حدود صفحهی ۱۰۰ همچنان منتظر یک اتفاق خارقالعاده در زندگی استونر و روند کتاب بودم و خیلی جاها رو تند میخوندم که به اون نقطهی عطف برسم. اما دیدم نه! اتفاقا رسالتِ استونر اینه که همین کرختی، یکنواختی و ناکامی رو به تصویر بکشه. بعد از این کشف تونستم باهاش همراه بشم و حتا کم کم درکش کنم. اینکه تا یک کورسوی امید در دل ما و استونر جوونه میزد باید در هول و ولای خراب شدن و از دست دادنش میافتادیم، یک واقعیت بود. همون طور که در شادترین لحظههای خودمونم، ته دلمون ترس و اضطراب از دست دادن وجود داره. به هرحال، کتاب جذاب و پرکشش که نه، اما کتاب دوستداشتنیای بود که شاید دوباره بخونمش، اینبار صبورتر، بیتوقعتر...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.