یادداشت زهرا دشتی
1402/6/2
پروانهها گریه نمیکنند خرده روایتهایی از معلولیت است که به قلم خانم مرضیه اعتمادی به رشته تحریر در آمده است. این کتاب شامل ۱۶ روایت که از روایت صفر، که روایت شخصی نویسنده است آغاز میشود و با روایت پانزدهم (در واقع روایت شانزدهم) در مورد مردی که زندگی خودش را وقف تئاتر معلولین کردن پایان مییابد. بیشتر روایات از زبان مادران (بیولوژیک و غیر بیولوژیک) معلولین است اما یکی دو روایت از زبان خود این پروانهها و گاه مانند روایت آخر از زبان فردی که با معلولین کار می کند است. موضوع روایات به خودی خود گیرا و پر کشش است و خواننده را با خود همراه میکند، با این همه مانع از دیدن بعضی اشکالاتی که خواننده حرفهای در متن میبیند نمیشود.شاید پر رنگ ترین این موارد، پرداخت مختصر و شتابزده بعضی روایات است. البته این ایراد به همه روایات وارد نیست، مثلا روایت اول، که به نظرم از درخشان ترین روایات کتاب است پرداخت کامل و عمیقی داشت و بر شخص من اثری شدید داشت. اما این پرداخت خوب در همه روایات نیست. مسئله دیگر لحن راوی است، نویسنده راوی اول شخص برای روایات انتخاب کرده که به حق برای چنین موضوعی و هدف کتاب، انتخاب به جایی است، چون باعث نزدیکی خواننده به راوی و هم ذات پنداری میشود. اما ما انتظار داریم که راوی، لحن داشته باشد، که این طور نیست. لحن همه روایات، پیر و جوان و مرد و زن و ... لحن یک دستی دارند. یعنی اگر جملهای از یک روایت برداشته شود، مشخص نیست این جمله تعلق به کدام روایت دارد مگر اینکه نکتهی منحصر به آن روایت در آن باشد. عناوین روایات از میان اشعار مرحوم قیصر امینپور انتخاب شده که جذابیت ویژهای دارد. این کتاب ۲۵۶ صفحهای توسط نشر جام جم چاپ شده است.
4
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.