یادداشت K@nashi
1404/1/6

📖🌱معرفی کتاب:) عزاداران بَیَل یکی از معروف ترین آثار غلامحسین ساعدی (با نام مستعارگوهر مراد) است که در سال۱۳۴۳ منتشر شد. این کتاب مجموعه ای از (هشت داستان کوتاه به هم پیوسته) است که زندگی مردم فقیر و رنج کشیده ی روستای بَیَل را روایت می کند. مردم این روستاها آدمهایی عامی و بیسواد اند،خرافات در این روستا بیداد می کند و مردم برای درمان دردها و بیماری ها و قحطی شدیدی که با آن دسته وپنجه نرم می کنند به جادو و خرافه پناه می برند. بعضی از شخصیت ها ثابت اند و در هر هشت قصه تکرار می شوند که هر کدام نماد کارکتری متفاوت اند. عزاداران بَیَل نثری شیوا و سلیس دارد و کوتاهی جمله ها و دیالوگ ها به داستان ریتم و ضرباهنگ تندی داده است. فضای داستان کتاب تاریک و تلخ است و ساعدی ترجیح داده است که تنها راوی اثر باشد و بی طرفی خود را حفظ کند. اگر به ادبیات رئالیسم سیاه و داستانهای اجتماعی-روانشناختی علاقه دارید، این کتاب آمیخته با رئالیسم جادویی همراه با نگاهی تلخ و گروتسک به فقر و خرافات.قطعاً برای شما جذاب خواهد بود و برای شما اثری به یاد ماندنی خواهد بود😊 جمال میرصادقی منبع الهام ساعدی برای این داستان ها را،کتاب « نقاب مرگ سرخ » نوشته ی «اِدگار آلن پو» می داند. 📌بریده ای از کتاب: مرگ،مثل سایه،پشت سر آدمهای بَیَل راه میرفت. بعضیها زودتر میمُردند، بعضیها دیرتر، اما همه میدانستند که روزی نوبت شان میرسد. ✒معرفی نویسنده: غلامحسین ساعدی در ۲۴ دی ۱۳۱۴ در تبریز و در خانوادهای کارمند به دنیا آمد. پدرش علیاصغر کارمنده دولت و مادرش طیبه،خانهدار بود. در مهرماه ۱۳۲۱ دوره ی ابتدایی را در دبستانِ بدر آغاز کرد و در سال ۱۳۲۷ توانست گواهینامه ی ششم ابتدایی خویش را بگیرد. هنگامی که ساعدی در دبیرستان مشغول تحصیل بود، اولین داستانهایش در هفتهنامه ی دانشآموز چاپ شد. هم چنین داستان بلندی به نام (از پا نیفتادهها) نوشت که مجله ی (کبوتر صلح) آن را به چاپ رساند. او در نوجوانی به (سازمان جوانان حزب توده)پیوست و در هفده سالگی مسئولیت انتشار روزنامههای فریاد و صعود و جوانان آذربایجان را به عهده گرفت و مطلب مینوشت تا بدین ترتیب روزنامه نگاری را آغاز کرده باشد. او اولین بار در ارتباط با همین نوشتهها و چند ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد دستگیر شد. این دستگیریها در زندگی او تا زمانی که در ایران بود،تکرار شد وی تحصیلات خود را با درجه ی دکترای پزشکی،گرایش روانپزشکی در تهران به پایان رساند. او که مطبش در خیابان دلگشای تهران قرار داشت، بیشتر اوقات بدونِ گرفتنِ حق ویزیت بیماران را معاینه میکرد. او توانست با خلق آثاری همچون: ۱-چوب به دست های ورزیل ۲-بهترین بابای دنیا ۳-پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت ۴-آی با کلاه آی بی کلاه ۵-پرواربندان و چندین نمایشنامه دیگری که نوشت،وارد دنیای تئاتر ایران شود. ساعدی به همراه بیضایی،رادی و نصیریان پیش زمینه ی تئاتر را در ایران بنیان نهادند. ساختار گفتگو در نمایشنامههای ساعدی چنان قوی و محکم ند که همچنان جزوی از بهترین نمایشنامههای نوشته شده به زبان فارسی هستند. او به همراه بهرام بیضایی،بهمن فرسی،عباس جوانمرد، بیژن مفید،آربی اوانسیان،عباس نعلبندیان،اکبر رادی، اسماعیل خلج و… تئاتر ایران را در سال های ۴۰و۵۰ دگرگون کرد و در همین دهه بود که او گاهنامه ی فرهنگی و هنری (الفبا) را با تنی چند منتشر کرد. همچنین او با همکاری شاملو مجله ی ایرانشهر را در خارج از ایران منتشر کردند. سال۱۳۵۷ ساعدی مجبور به ترک ایران و اقامت در فرانسه تا پایان عمر به دلیل تبعید شد. (نمایشنامه ی اتللو در سرزمین عجایب) در این روزهای دوری از وطن نوشه شده است... عمده فعالیت های ساعدی در حوزه ی نمایشنامه نویسی بود. با اقتباس از آثار او برخی از بهترین فیلمهای بلند سینمای ایران ساخته شده است. فیلم هایی مانند(گاو) و (دایره مینا) ساخته ی داریوش مهرجویی و(آرامش در حضور دیگران)ساخته ی ناصر تقوایی. (دایره مینا) در سال ۱۳۵۴،داریوش مهرجویی فیلم دایره مینا را بر اساس داستانهای ساعدی از همین کتاب (از جمله عزاداران بَیَل) ساخت که بهدلیل انتقادهای اجتماعیاش توقیف شد. 📌نقلقولهای معروف: ۱-من نویسندهای هستم که برای مردم مینویسم، نه برای دربار. ۲-ترس، بزرگترین زندان انسان است. در گذشت: غلامحسین ساعدی ۲ آذر ۱۳۶۴، مطابق با ۲۳ نوامبر ۱۹۸۵، پس از یک خونریزی گوارشی (معده) در بیمارستان سَن آنتوان پاریس در ۴۹ سالگی درگذشت و روز جمعه هشتم آذر، مطابق با ۲۹ نوامبر، در قطعه ی ۸۵ گورستان پرلاشز که از مشهورترین و پر بازدیدترین گورستان های جهان است در کنار صادق هدایت به خاک سپرده شد. 🕊روحشان شاد و یادشان گرامی:) 😊مرسی از وقتی که برای مطالعه ی این مطلب گذاشتید و آگاهی تون رو افزایش دادید🌱 یادداشت ۶ فروردین 1404
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.