یادداشت هانیه

هانیه

هانیه

1403/8/25

شفق در خم جاده‌ ی بی‌ رهگذر
        اومدم بنویسم «درمورد زندگی‌نگاره‌ها چیزی که برام جالبه اینه که…» بعد دیدم آخه ادامهٔ جمله واقعا برام جالب نیست، کلیشه‌ای و دستمالی‌شده و مزخرفه. فکر کردم چی برام واقعا جالبه و متوجه شدم که هیچی. 
من می‌خونم که شاید یکی در هزار جمله‌ای به چشمم بخوره که بتونم پازلی رو که تا الان بعضی قسمت‌هاش رو برای خودم چیده‌ام تکمیل کنم. می‌خونم به این امید که نخی پیدا کنم که از لای سوراخ نانومتری سوزنم رد شه و چهل‌تیکهٔ زندگی‌م رو بدوزه به هم و یه صورت‌بندی جدید از «چیزها» بهم بده.
خلاصه با این معیار، شفق در خم جادهٔ بی‌رهگذر تو جستار سوفلهٔ بتهوون در گام مینور کمی به اون استاندارد نزدیک شد. ناهار دیروقت رو هم دوست داشتم. جستار آخر هم واقعا پایان بدی بود براش، برای من اقلا بی‌رنگ و کسل‌کننده، مثل خود روسیه.
      
193

21

(0/1000)

نظرات

خیلی قشنگ دلیلت رو توضیح دادی، احسنت👍🏻
1

1

هانیه

هانیه

1403/8/27

ممنونم ازتون. ✨ 

0