یادداشت setayesh
1404/3/20
غبطه میخورم به حال فاطمه نه برای تنگدست بودنش، نه برای جنوبشهر نشین بودنش؛ برای آنکه او کسی را داشت که حال ناخوشش را درک کند و بدون اینکه برچسبی بخورد، بدون اینکه قضاوتی گریبانش را بگیرد حرفهایش شنیده شد...فاطمه دختر جوان مبارز که مدت کوتاهی بعد از انقلاب از عوض نشدن جای ظالم و مظلوم ناراحت میشود و بغض، خشم، اندوه و نفرت تمام وجودش را فراگرفت و تمام انقلاب و انقلابیها را شست و پهن کرد... اما نادر ابراهیمی سرزنشش نکرد و لحظهای به انقلابی بودن و دلسوز بودن فاطمه شک نکرد در عین حال که فاطمه را شنید دستش را گرفت و به او اجازه نداد این اندوه و خشم او را ناامید سازد :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.