یادداشت مصطفا جواهری

با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ
        «و این واقعیتی‌ست که در بخش اعظم زندگی انسان، هنوز غریزه می گوید «آری»، اراده فریاد می‌کشد «نه» و انسانْ غالباً، «آری»ِ غریزه را همچون فرمانی تردیدناپذیر می‌شنود و می‌پذیرد و خود را از شرّ مشتقاتِ انتخابِ آگاهانهٔ ارادی، خلاص می‌کند...»

نادر ابراهیمی، در سال ۶۵ به همراه حاتمی‌کیا و کمال تبریزی و علی کلیج، جبهه می‌رود و روایت‌هایش را در این کتاب می‌نویسد. همین اتفاق به تنهایی دلیل قانع‌کننده‌ای برای اهمیت این کتاب است. اما این کتاب، چاپ پنجم است و یک عاشقانه آرام، چاپ هفتاد. متاسفانه این ما نیستیم که انتخاب می‌کنیم چه می‌خوانیم؛ بل، دیگرانند که تصمیم می‌گیرند چه کتابی بفروشد و چه کتابی فراموش شود.
این کتاب نه از حیث روایتگری جنگ که از حیث نگاه تیز و بدون تعارف نادر به جریان شبه‌روشنفکری دهه شصت، خواندنی است.
      

31

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.