یادداشت شمیم
6 روز پیش

با خوندن این کتاب فهمیدم عشق در یک نگاه وجود داره... امروز که اولین روز پاییز هست تصمیم گرفتم در مورد کتاب «دختر پرتقالی» بنویسم. این کتاب رو چند سال پیش خوندم و امروز قرار شد در موردش یادداشت بنویسم چون حس میکنم این کتاب با حال و هوای پاییز تناسب داره شاید به خاطر پرتقال هاست😁 این کتاب نوشته «یوستین گوردر» نویسنده کتاب دنیای سوفی هست، من دنیای سوفی رو نخوندم اما تعریفش رو زیاد شنیدم ولی چون زیاد به ژانر فلسفی علاقه ندارم نرفتم سراغش؛ فکر میکردم این کتاب هم فلسفی باشه، البته که بود اما درون مایه اصلی داستان در مورد عشق یک پسر جوان به دختری است که او را اولین بار در یک تراموا (قطار برقی) دیده است در حالی که یک پاکت پر از پرتقال داشته... حالا بعد از سالها که از مرگ مرد می گذرد، پسر نوجوانش نامه ای پیدا می کند که از سمت پدرش است، نامه ای که داستان عاشقانه پدرش و دختر پرتقالی در آن روایت شده است... از ایده پیدا شدن نامه اونم بعد از سالها خوشم اومد، به نظرم جالب بود، انگار فردی که سالها پیش از دستش دادی حالا روبهروت نشسته و داره داستان زندگیش رو برات تعریف میکنه. کتاب با آخرین حرف های پسر نوجوان خطاب به پدرش و خوانندگان کتاب به پایان رسید و واقعاً پایان خوب و تامل برانگیزی داشت؛ پایانی که درس زندگی در اون نهفته بود. به نظرم اینکه رازهای داستان به مرور کشف میشد و در انتها همه حقایق برملا شد، نقطه عطف داستان بود. « دختر پرتقالی» داستان عاشقانه و لطیفی داشت؛ هر دفعه که پسر، دختر پرتقالی رو ملاقات می کرد کنجکاو میشدم انتهای ماجراشون چی میشه؟ آیا به هم میرسن یا نه؟ اگر دوست دارید بدونید دختر پرتقالی واقعاً چه کسی هست داستان رو بخونید تا متوجه بشید😉
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.