رمان گرافیکی جالبی بود. حال و هوای زمستلن های مدرسه را داشت. دههی هشتاد که برف آمده باشد و مدرسهها تعطیل باشند و برفشسره و برفقهوه بخوری و در بهارخواب برف بازی کنی و هی کیف کنی و هی فکر کنی زندگی همان است و ده بیست سال بعد، هنوز فکر کنی زندگی همان بود!